من سه رگه هستم ۱

سلام اسم من میا هست. من یه سه رگه هستم ولی چطور ممکنه؟؟ خب بزارید توضیح بدم:) مادرم یه دورگه خون آشام و شیطان بود و پدرم گرگینه:) پس من سه رگه حساب میشم من والدینم رو تو سن ۱۰سالگی از دست دادم و الان میخوام کسی که اونارو از بین برده پیدا کنم و نابود کنم. خب بهتره خودتون بخونیدتا متوجه بشید چی میگم الانه که مدرسم دیربشه راستی چون من سه رگه هستم خورشید روم اثری نداره و میتونم راحت زیر نورخورشید بایستم:)

خب بلخره رسیدم به مدرسه حالا تا زنگ کلاس بخوره کلی وقت دارم تا درباره قدرت هام و قیافم و اخلاقم باهاتون صحبت کنم:) قیافم:بستگی به شرایط داره مثلا وقتی ناراحت میشم موها و چشمام ابی میشه وقتی شادم طلایی وقتی ترسیدم خاکستری وقتی عصبی ام قرمز وقتی خجالت میکشم صورتی و وقتی هیچ حسی ندارم مشکی(مشکی خیلی کم پیش میاد) اخلاقم:زود عصبی میشم البته به وقتش مهربونم ارومم بازیگوشم و کمی خجالتی خیلی هم جدی با بقیه صحبت میکنم اما گاهی شوخی هم میکنم:) قدرتام:خیلی زیادن مثلا براساس احساسم رنگ موها و چشما و قدرتام تغییر میکنه قدرت ساعقه(رعدوبرق)و چهار عنصر رو دارم و البته میدونید که همه ی خون آشام ها قدرت درمان هم دارن و جاویدانن درواقع فنا ناپذیرن :) من یکی که کلا فنا نا نا نا نا پذیرم😂عمرا بمیرم😐

خب بنده یه داداش رو مخ هم دارم که به شدت رو من غیرتیه و خیلی از این اخلاقش بدم :/ خیلی هم نق نقو هست اما در عین حال مهربون و خوش قلب و شجاع و جسور و ...... فکر کنم بهتره بگم فرشتس😂 ولی خب موقع جنگ قشنگ میزنه طرفو نصف میکنه اصلا رحم نمیکنه:/ خب درسته که برادرمه اما اون مثل من نیست اون خون آشام دراومد نه سه رگه نه دورگه فقط خون آشام:/ وقتی عصبی میشه یهو یه شمشیر دراز میاد تو دستش با اون یارو رو نصف میکنه:/ اسمش لئو هست راستی فامیلی ما گاردنر هست:) عکس داداشم تو این قسمت هست:) وقتی بچه بودیم بین جنگ شیطان ها و فرشته ها برادرم زخمی شد و هنوز جای زخمش هست😢اما کسی با این قضیه مشکل نداره پس ما هم مشکلی نداریم:)

خب وقتی من روح شیطانیم بیدارمیشه(فعال میشه)خیلی خوشگل میشم البته از نظر خودم و برادرم ما تویه عمارت بزرگ وسط جنگل زندگی میکنیم قراره به زودی برم مدرسه ی خون آشام ها امیدوارم مشکلی پیش نیاد:) من وقتی شیطانی میشم(عکسش هست:)

البته فرشته هم میشم اما خیلیییییییی کم پیش میاد:/ خب دیگه زنگ خورد امروز روز اخر من تومدرسه انسان هاست:) خوشحالم چون از دست اون دخترای نق نقوی مزاحم که همش سر چیزای مسخره مثل لاک و اکلیل و کیف و .... دعوا میکنن راحت میشم اخییییش:) معلم اومد و گفت:خب بچه ها امروز میا و لئو(هم سنیم)از مدرسه میرن پس خداحافظی کنید که تا چند دقیقه ی دیگه ماشین میاددنبالشون:) همه ی دخترای کلاس=نهههههههههههههههههههه لئووووووووووو نروووووو لطفااااااااااااا قول میدم هرکاری بگی انجام بدم فقط نرو من بی تو میمیرممممممم😭😭😭 ابلفض 😂خدا شفاتون بده بسم الله الرحمن الرحیم الهی الشفا ی الهی😂😂😂 قیافه لئو😐من😂دخترا😭 راستی عکس مربوط به من و برادرم و دوستای خون آشام و گرگینمون هست:) دوتای وسط منو برادرم اون یکی پسره جیسون هست یه خون آشام و دختره لیلی یه گرگینه هست:) خداروشکر ما همه جز فرشته ها با هم صلح کردیم ولی فرشته ها ساز مخالف میزنن😐

خب بلخره ماشین اومد و جیغ و داد دخترا هم تموم شد ولی موقع رفتن بخاطر دخترا نزدیک بود پرس بشیم:/ رفتیم عمارت و کارامون رو انجام دادیم برادرم رفت تو اتاقش سراغ پی اس فورش منم رفتم تو اتاقم و با سگم بازی کردم :) یه سگ رتوایلر بزرگ و حرف گوش کن اسمش هم پیت هست:) خلاصه کارامو کردم و خوابیدم تو خواب بیست پادشاه بودم که یهو...

لئو اومد و با داد و بیداد بیدارم کرد و میگفت:زووود بااااش خونه آتیششششش گرفتههههه الان میمییرییییییی منم مثل جن بلند شدم و سرجام نشستم و دوروبرو نگاه میکردم یهو دیدم لئو مثل فرش پهن زمین شده و داره از خنده نفله میشه😐 بعد پنج دقیقه خنده ازم پرسید:چی شده؟کسی مرده؟چرا ماتت برده؟ منم یه کمربند کنار تختم بود برش داشتم و افتادم دنبالش و هواااار میزدم:چرااااا اینجوری بیدارم میکنی هااااااااا؟؟؟؟؟؟؟ مگه چیکارت کردممممممم؟؟؟؟؟ چه هیزم تری بهت فروختممممممم؟؟؟؟؟؟؟؟ و همزمان با کمربند میزدمش و اونم مثل دیوونه ها فراااار میکرد😐😂😂😂

که یهووووووووو............. ادامش بره برا پارت بعد که کنجکاو بشید😂😂 شرمنده😜

دوستون دارم کامنت و لایک فراموش نشه لاورا♡♡♡♡♡

بای بای♡♡♡