هعی زندگی زیباست
بچه ها گوشیم چند روزه بدجور هنگ کرده و زور باز میکنه بدبختانه واسه همین خواستم با کامپیوتر بیام اینجا که یادم اومد رمزم رو فراموش کردم
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
9 لایک
اگه میشه خوناشامیش نننننن لطفاااا🥺🥺🥺🥺🥺
عهه جرا نگفته بودی؟😭
عااااا گور نچه سری دمیشم:/
ایتکک چرا چند روزه نمیای گاو
همتون گاوین باااا هیچکدومتون ازم خبر نگرفتین
مریض شدم شدید
سه شنبه شب ایهان مریض شد ساعت دو شب بود رفتیم بیمارستان گفتن باید صبح بیایین ایهان هم تب سرد کرده بود خودشم بیهوش شده بود بچه
رفتیم بیمارستان فرمانفرمایان تو خاورمیانه نرسیده به باسمنج گفتن دکتر ساعت 4 میاد حالا گقتیم باشه منتظر میمونیم خلاصه نشستیم وقت رسید دکتر بهش سرم و یه امپول نوشت همونجا بردیم زدن بهش ولی یه چیز بدی دیدم الانم وقتی یادم میاد از حال میرم
از جلو اتاق رگ گیری داشتیم رد میشدیم چشمم افتاد تو اتاق وقتی اون صحنه رو دیدم حالم خراب شد یبار اونجا بهم سرم زدم(تو فکر کن هم ایهان سرم زدن هم من این میون مامان و بابا دعوا هم کردن و بابا قهر کرد برگشت اون همه راه رو پیاده تا خونه ما هم سدم زدیم برگشتیم خونه
چهارشنبه من شش تازه خونه رسیدم مامان گفت دیگه خسته چشی برو بگیر بخواب از شنبه میری مدرسه
حالا گرفتم تا ساعت 3 ظهر خوابیدم بعد ناهار فهمیدیم ایهان ببخشید اسهال دارهو خیلی شدید بود بردیمش دکتر بهش چندتا پودر داد وقتی برمیگشتیم خونه تو ماشین من حس کردم سرم گیج میره بعد حالم خراب میشه
چند دقیقه بعد که رسیدیم خونه تو اسانسور دیدم که رنگم شده سفید مثل گچرسیدیم خونه رو باز کردیم وسایل رو گذاشتم رو مبل سرم یجوری گیج رفت که کنار مبل افتادم زمین که احساس کردم دارم بالا میارم دوییدم تو دستشویی که ...
نمیدونم یهویی ناخوداگاه گریم گرفت حالم بد بود که شب ساعت هشت بابا گفت پاشو بریم دکتر رفتیم بهم پنج تا امپول یدونه سرم دادن سه تا از امپولا به سرم بود بقیه رو هم همینجوری گفتن بزنن رفتیم کلینیک تزریقاتی اونجا هم شلوغ بود نشستیم دو ساعت بعد نزدیک ساعت 12 وقتمون رسید همون لحظه دیدم دارم بالا میارم دوییدم سرویس بهداشتی که بلههه..
هیچی دیگه سرم زدم بهم امپولم زدن رفتم خونه این چند روز فقط بدن درد و سر درد داشتم دستو پاهام انگار فلجن تکون میدم ولی حس ندارن جلو اتیش میگیرم چیزی حالیم نمیشه
صبح خودم میخواستم بیام ولی مامان گفت تب داری نرو ولی فردا فکر کنم بزاره بیام
ای وایی اش*حح چرا مراقب خودت نیستییی من که میدونی گوشیم کلا.....
خیلی دلتنگتت بودیم گاووو مراقب خودت باش به نظرم این هفته رو هم کلا استراحت کن نیا مدرسه
به خدا چن روزه هی سراغتو از همکلتسیات میگرفتیم
نازینیم نگرانت شده بود
فداتشم ملسی عشقیم
اشح ادام گلدیم داااا حالیم یاخچیده نیگاران گالماااا
الهییییی ملسی جانیمممممم خداییش نازنین اسکله از اون انتظار نداشتمااااا
😭😭😭💛
😘😁
زیبا نیس
اره اصلا زیبا نی:(
ای وای چقد بد 🥺 امکان درست شدن گوشیت وجود نداره ینی؟ ایشالا که درست بشه .
میدونی چطوره؟
خود به خود روشن خاموش میشه تز برنامه ها خرج میشه و یا خودش وارد یه برنامه میشه انگاری کنترلش دست من نیست به احتمال ویروس افتاده نمد درست بشه یا نه
ای بابا . مریضی گرفته بدبخت😕
فضا پر نی احتمالا؟ اها اره شاید 😕🥲
نه حافظش 40 درصد خالیه
امروز میبرمش توکل به خدا
🥲