
هلووو گایززز این داستان راجع به جیمین هست و امیدوارم خوشتون بیاد:) ناظر لطفا رد نکن خیلی زحمت کشیدم و چیزی هم نداره:)
جیمین داشت بچه ها رو بهم معرفی میکرد : -خب این جین هست همونی که صبح داد میزد و اسم منو صدا میکرد😅 +اووو خوشبختم از آشناییت جین -این تهیونگ هست و بغلیش هم جونگکوک هست +سلام بچه هااا خوشحالم از آشناییتون -این نامجون و بغلیش هم شوگا هست +سلام بچه ها خیلی خوشبختم از آشناییتون (علامت جین =) =جیمین خودمون میتونیم خودمون رو معرفی کنیماااا -خب ببخشید🥲😅 -الیسا این هم پر انرژی مون جی هوپ هست +سلاممم جی هوپ -و اینم میا +سلام میا💜
-خب بیا بشین +سلام بچه ها منم الیسا هستم خوشبختم از آشناییتون =سلاممم -خب بچه ها چی سفارش بدیم؟ =من ناهار نخوردم گشنمههه -خیالت راحت اینجا هیچکس ناهار نخورده😅 +ولی من خوردم😅 -جدی؟ +آره خب دلتون نخواد ولی بابام پاستا برام درست کرده بود😋😅 -چه دختر لوسی😂 +نه خیرم اصلا هم لوس نیستم فقط خیلی زیاد بابایی ام🥹دلم برای بابام تنگ شد🤪😅 -البته اون پدری که من دیدم منم بودم بابایی میشدم +خب دیگه بسه😅حوصله بقیه سر رفت
(علامت میا^) ^خب الیسا بیشتر از خودت بگو چرا اومدی کره؟ +خب راستش من ۸ سالم بود که پدرم بخاطر شغلش مجبور شد که بیاد کره و منم باهاش اومدم و از ۸ سالگی با پدرم توی کره بودم و ملیت اصلیم آلمانیه😇 ^پس مادرت چی؟ +خب راستش… مادر من وقتی ۴ سالم بود تصادف کرد و…فتح کرد😔 ^اوووو ببخشید نمیخواستم ناراحتت کنم🙂
+نه مهم نیست خب این یه حقیقته ولی خب از همون بچگی پدرم همیشه پیشم بوده و بخاطر همین عزیزترین آدم زندگیمه😍 -اووو حسودیم شد🥺😅 +به چی؟ -به عزیزترین آدم زندگیت +چرا؟ -اینکه عزیزترین آدم زندگی تو هست…خب حسودیم میشه😅🥺 +مسخره -جین یه دوتا جوک بگو بخندیم =چشممم…یه روز یه مرده میخوره به نرده برنمیگرده😂😅یاع یاع
ساعت شد ۱۰ شب و دیگه داشت دیر وقت میشد و بابام خونه تنها بود و باید میرفتم ولی فک کنم کسی نمیخواست حالا حالا ها از اون کافه بره بخاطر همین توی گوش جیمین گفتم : +جیمین دیروقته من دیگه باید برم -اووو خب اگه بخوای من میبرمت +مگه تو ماشین داری یا رانندگی بلدی؟😐 -نه با تاکسی میبرمت +وااا خب خودم میرم دیگه الکی چرا تورم بکشونم اونجا😅 -نه تنها اونم این وقت شب نمیشه بزار الان تاکسی میگیرم میریم +باشه =بچه ها من دیگه باید برم دیروقته ^منم میخوام برم خیلی خوش گذشت بای بقیه : آره دیگه ما هم بریم -خب پس الیسا پاشو تاکسی اومد +باشه
خدافظی کردیم و منو جیمین سوار تاکسی شدیم و رفتیم تا اینکه رسیدیم خونه ما +جیمین مرسی ببخشید مزاحم تو هم شدم فکر کنم بابام هم داره آشغالا رو میزاره دم در منم برم تا در بازه😅 -باشه بزار بیام به پدرت سلام بدم +اوکی
رفتیم جلو…
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
خیلی خوبه پلیز ادامه بده🤍
منتظر پارت بعد باشید:) تا پارت ۷ آپلود شده🍓❤️
الیسا اسم منه😶😶😶
عهههه اسم منم هستتتتت🍓❤️الیسا ها خیلی خوشگل و باهوشن🙄😅🍓❤️
خیلی بدیییی چرا اونجا چرا اونجا کات کردییییییی 🥺
دیگه دیگه😅😂مریضی خاصی دارم😂پارت بعد رو فردا میزارم✨🥑💚اگر برسم دوتا پارت میزارم خوبه؟🙂
واااااای تو چقدر خووووبیییییی اره حمایت میکنمممم