
😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎
اول از همه بگم ما ی داستان غیر میراکلسی هم نوشتیم اونم بخونید نظر بدید اونو دوستم مبینا نوشت ه منم آخر داستان پریدم وسط😂😂و تو این قسمت جای هیجانی کات میکنم که بمیرید 😅😅😅🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣بریم سراغ داستان
از زبان مری :اههههههاااا (صدای خمیازه) وای خدا دیشب اصلا نخوابیدم (آره جون عمت) همش فکرم دگیر بود به حرف نویسنده گوش ندید 🙄/تو خوب) همش خواب کشف هویت رو میدیدم ای کاش اون روز در گوشش نمیگفتم بیا کشف هویت کنیم اون وقت من اینجوری نمیشدم ت:مری جان داری با خودت حرف میزنی مر:حرف ها مو شنیدی؟؟ ت:بله خانم مرینت
مر:ولش من نمیخوام مثل ثمین سینگل به گور بشم /سینگل عالیه همون سینگل بمون (در ذهن ثمین) ععررررر من میخوام) ت :مری ثمین جان یکم تحت تاثیر چم های کت نوار قرار گرفته قاتی کرده ولش کن مر:باش چی چشمای کت نوار چی داره /جادوی جزاب بودن) What time is it, Tik ت:9:30😱😱😱😱😱😱مدزسهت دیر شد مر:وووااییی خدااا ای لعنت بهت موری سان و دازای سان حواسم رو پرت کردید /مری رفتی تو فاز سگ های ولگرد بانگو /آخه من عاشق دازایم /😒😒
بدو بدو رفتم مدرسه بدون خدا حافظی با مامانم و بابام و بدون خوردن صبحونه رفتم سر کلاس آلیا گفت :مری خانم الان نمیاد ی چند دقیقه دیگه میاد هالش بد شد نمد چراا مر:اوه باش بالا خره اونم آدمه ال:مری ادری امروز خیلییی نا احته برو ببین چشه مر ولش کن من خودم بعدا باهاش کار دارم ال:باش خانم بوستیه اومد بعد سلام و... درس رو شروع کرد زنگ آخر دلینگ دلینگ (صدای زنگ) از زبان ادری ژزاب خودم :ای خداا زنگم خورد مرینت نیومد پیش ما باورم نمیشه لیدی باگ تو حالت عادی ی دختر دست پا چلفتی باشه هیی خداا
این شانس که ما داریم /از خداتم باشه مری خیلی جذاب تر از دوست دختر های دیگه ته/من مگه چند تا دوست دختر دارم /وایسا ببینم اممم کل دختر های پاریس دوستت دارن ولی لایلا و کاگامی جز اصلی ها هستن) میرم با مرینت حرف بزنم شاید نظرش عوض بشه Mon Dieu, je suis fatigué(به فرانسوی گفت :خدایا خسته شدم) بلند شدم رفتم پیش مری گفتم سلام گفت سلام گفتم از دیشب ناراحتی گفت ناراحت هه نه بابا من فقط یکم اممم بیا اینجا نمیشه حرف زد گفتم باش رفتیم ی گوشه گفت آدرین من اااا من من قبلا عاشقت بودم سعی میکردم فراموشت کنم بعد رفتم با کت نوار رل زدم بعد فهمیدم کت نوار درواقع همون عشق اولم که من سعی میکردم فراموشش کنم
گفتم :یا خداا چه داستان پیچیده ای گفت :اهوم از زبان تیکی :(رفته پیش پلگ) پلگ بیا باهات کار دارم پ:جانم حپه قند ت:بنظرت نباید کاری کنیم که اینا هویت همو ندونن پ:آره باید ی کار بکنیم آدرین از دیشب رو مخ بنده پیاده روی میکرد ت:بیا ی کاری بکنیم بیا این ورد رو بخون وقتی ورد خوندن یههووووووووو
دید کرم دارم نمیگم چی میشه 😂😅😅نظر بدید 💜💜❤️❤️💖💖💖 اگ ندید پارت بعد خیری نیست آه راستی این داستان تموم شد میخوام ی داستان به اسم بچه مایه دار پولتو بردار بنویسم حالا شاید با همین پارت های این داستان اونم بدم راستی میراکلسیه اما بدون معجزه گر ی چالش داریم :شما منو چه شکلی تصور میکنید همه :واابیی چرا انقدر سخته من:دیگه دیگه
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
وایی عالی بود زود تر پارت بعدی رو بزار آها راستی به تست منم سر بزنید. جواب چالش: اِ نمیدونم .
زارت 😄🤣🤪
چشم تو برسیه
خوب بود ولی ماکه الاف تو نیستیم الکی چرتو پرت مینویسی خودت داخلش حرف نزن مثلا فکر میکنی اگر خودت داخلش حرف بزنی داستان خیلی باحال میشه ولی نه بر عکس حال به هم زن میشه 🤮
اومید وارم خوت دیگه داخل حرف نزنی
اول اینکه ممنون که خوندی دوم اینکه
باشه اما هر کسی سلیقه ای داره
نخیرم من اسمی که دلم میخواست رو گذاشتم 🙄🙄😢😠خیلی ناراحت شدم که بهم تحمت زدی