4 اسلاید صحیح/غلط توسط: Emma انتشار: 2 سال پیش 104 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
ناظر تمام کلمات بد حذف شده و خیلی ها تستاشون اسمش اینگیلیسیه تروخدا رد نکن تا دنبال کننده های داستانم گمش نکنن تروخدا!! از اول اسمش اینگیلیسی بود نمیتونم کاریش کنم تروخدا دوباره رد نکن!!:))
بنظرتون ادرین بدبخت تره یا مرینت؟
کامنت کنید و حتما به نظرسنجی جدیدم سر بزنید!
ادرین: رو مخه!!!! صداشون حرفاشون « مدل موهاتو عوض کردی؟»...«رفتارت عوض شده»..«لیاقتمو نداری»... «فقط ظاهر داری»..«داد» بسه!!!! درد داره درد داره تروخدا بس کنین درد داره!! کمک....«دیوونه» ..«دوست دیوونه»..«قرصاتو خوردی؟» .. من دیوونم؟؟!! مهم نیست من « از نظر ناظر کلمه بدیه» ترین ادم دنیام اصلا مهم نیست چون بهترین ادما « از نظر ناظر کلمه بدیه» هه هههعهااااا ههههه اره من دیوونم بیچاره تو فکر میکنی ی چیزی عجیبه!!!!! اره! قرصامو نخوردم!!!!!! تو فکر میکنی من « از نظر ناظر کلمه بدیه» و زده به سرم خوب بهترین ادما اون دیوونه ها هستن!!!!!! «بخور ادرین!! قرصات!!» امیلی... مهم نیست برام مهم نیست چی میگین اون قرصا هیچ کاری نمیکنن این منه واقیه اره همه چیزو میترکونم!!!!! هههه هههههه «اوق زدن» .. این قرصا حال بهم زنن.. هرچی میکوبم تو سرم این حس از بین نمیره من میخوام همه چیزو به نابودی بسپرم... من چم شده بود؟!!!!«ادرین من یک عمر روان پزشک بودم و تا حالا همچین چیزی رو ندیدم باید قرصاتو بخوری مگر نه حتی ممکنه ن.وخ «برعکس بخون» ی ادم بیگناهو بریزی» اوه سرم بزار ببینیم اگه در رو قفل کنم و قرصمو نخورم چی میشه"دقایقی بعد" صدا های عجیب توی سرم حالمو بد میکنن!!!!!!«حال بهم زن»...«عجیب شدی»..« واقعا متاسفم برای والدینت» نمیدونم چقدر دیگه خودمو میتونم نگه دارم. .. وقتی حتی پدر و مادرت درکت نمیکنن... نمیدونم چقدر میتونم خودمو نگه دارم میکوبم به در و دیوار چنگ میزنم برام مهم نیست بقیه چی میگن!!! ؟؟ نمیدونم چقدر دیگه خودمو میتونم نگه دارم همه چیز « از نظر ناظر کلمه بدیه» !!!! «موهاتو عوض کردی!؟؟»..«نگاش کن حتی دوست صمیمی نداره»... میکوبم بر سرم با انگشتام دیوار رو چنگ میدازم انگشتای نوخی «برعکس بخون» و من بعد خوردن قرصا به حالت قبل بر میگردم بقیه ازم میترسن!!! خیلی «از نظر ناظر کلمه بدیه» !!!!! «اوق زدن» این قرصارو میخورم و بالا میارم اما اونها منو مجبور به خوردنش میکنن!! بقیه بچها منو ک میبینن فرار میکنن «اوق زدن» من نمیتونم این حالتو تحمل کنم روزی 20 بار قرص «اوق» رفتم بیرون ساعت از دستم در رفت فیلیکس بیچاره!!!!!! عهههههه هههه چقدر تابیچاره!!!!!! عهههههه هههه چقدر ت
بیچاره!! دنبال قرصام میگرده میدوعم.. ههه ازادم!!! گردنم میخاد «از نظر ناظرکلمه بدیه» شه دستام درد دارن شاید چون به دست اون ادرین مهربونه ز*خ*م*ی شدن اره هههه این ادرین واقیهه همیچیزو نابود میکنم ازش «از نظر ناظر کلمه بده» ولی ازی خوشم میاد [ دیوونه «ناطررر» بودنو میگه]دستامو میگیرن هرچی تقلا میکنم نمیتونم در برم همونجور که قرصارو میخورم اوق میزنم به دستا و گردن و صورت میمخز «برعکس» نگاه میکنم من چم شده بود!؟؟؟! فیلیکس با بغذ و شرمندگی معذرت خواهی میکنه بخاطر اینکه حواسش بم نبوده این ادمای کوچرو من.... یمخز کردم؟!!! اشکام میریزه من قصدشو نداشتم اون صداهای تو سرم خیلی ازار دهنده بودن.. و همین اتفاقات باعث شد منو حبس کنن بیستا ادم ک یاداوری قرصارو میکردن ده بیستا الارم ده بیستا جعبه قرص ازار دهندست!!!!!! جز کلاسام حق بیرون رفتنو ندارم دکتر دکتر لطفا گوش بده!!!! من «از نظرناظرکلمه بدیه» نیستم تو فکر فکر میکنی من « از نظرناظرکلمه بدیه» من خلم.. اما اشتباهه من... من « از نظرناظر کلمه بدیه» نیستم
شیشرو میشکونم و فرار میکنم برای احتیاط دو بسته قرص برداشتم ادما اولش میگن من ادم با ادبیم اما بعدش پشت سر حرف زدناشون شروع میشه «چرا اینقدر قرص میخوره...»....«ترسناکه»...«توی اون قرصا چیه که انقدر اوق میزنه» شاید مسخره باشه اما وقتی « از نظر ناظرکلمه بدیه» بازیام شروع میشه حس بد بختی ندارم بیا امتحانش کنیم!!!!!! اون صداها مثل الارم تو گوشمن دست ها میکوبم بر سرم خودمو یمخز «برعکس» میکنم... هههه هههه حالم از همشون بهم میخوره شما قلبمو شکوندین «صدای قهقهه» من ی بچه با قلبی بزرگ تر از بدنم بودم امیلی گریه نکن! ههه داره حالم بد تر میشه از خودم «از نظرناظرکلمه بدیه» اما «از نظرناظرکلمه بدیه» بودن بهترین چیزه!! وقتی تو ی قلب بزرگ داری اوضاعت هی بد و بدتر میشه بعد هر خنجر ی شمشیره!!! پس اره دیگه واسم مهم نیس ههه "«اینجوری بود که من با ارامش بخش و اون قرصایی که حتی مشخص نبود داخلش چیه بزرگ شدم"»..." «اون زمان ها حتی منو با زنجیر میبستند!:))) خیلی ها بهم لقب «از نظر ناظر کلمه بدیه» داده بودند و به قرصام به چشم یک افسار نگاه میکردند.. ارامش چیست؟.. اگر وجود داره منو غرق کن و بزار من شاد باشم"» [میدونم یکم مزخرف شد.. ببخشید]
چشمامو باز کردم مثل همیشه با اتاقی پر قرص مواجه شدم با زنجیر هایی که شاید سعی به پنهون کردنش داشتند!- هیچکس جرعت نمیکرد تا من داخل خونه هستم بیاد تو اتاق! برای ادمی ک راحت هم نوعان خودش را «از نظرناظر ناظرکلمه بدیه».. این باید قابل تحمل تر باشه اتاقی که پر از کاغذ های رفتار و اخلاق شده.. با اینکه من در بچگی نیاز به محبت زیادی داشتم تنها کسی که بهم محبت میداد و میخندید امیلی بود اون آدمی که مثلا پدرمه نتنها بهم محبت نداد بلکه نظرش رو درمورد وراثت عوض نکرد هه حالم از این وضعیت بهم میخوره «اوق» حال بهم زنن!!! حالم ازین قرصا بهم میخوره! «الارم کلاس اخلاق و رفتار» "۱۵ دقیقه بعد" معلم: اقای ادرین!! اینجوری چیزیو درخواست نمیکنند!!!! باید با ادب رفتار کنید و لبخند بزنید!+چرا وقتی از کسی خوشم نمیاد لبخند بزنم_چون این سیاسته! +«اوق» "قرص" معلم: و اقا های محترم جلوی کسی قرص نمیخورند!**ادرین: باید تحملش کنم.. اما خیلی رو مخه..«شکب « برعکس» نه.. اگه اینکارو کنم ی نفر دیگه میاد جاش** "فک کنین 3 ساعت ازین زر زرا گوش داد" کلاس بعدی.. شمیشیر.. بعدش.. پیانو.. بعدش زبان پرتقالی و یوگا «ریلکسشن» به طرف ماشین رفتم پنج تا قرص... نباید ی دیقه هم دیر شه «اوق» سرم درد گرفت سرگیجه شدیدی که بعد قرصا داشتم مثل همیشه تا چند دیقه ادامه داشت یعنی تا چند وقت دیگه میتونم نگه دارمش ...[گیج شدین؟ سوالی داشتید بپرسید] اون دختر اونجا بود.. هر وقت قیافشو میبینم نگه داشتنش سخت میشه با شمشیرم بر مترسکی کاهی میکوبم [تمرین] اون دختر خیلی راحت تموم کرد.. چیشده چطور... چطور اینقدر جلو رفته!؟؟:« تو پارت بعد میگم» محکم برشی میزنم بهش به عنوان چیزی که میخوام نابودش کنم نگاه میکنم تا چند لحظه بد هر تیکه اون مترسک اندازه یک بند انگشته بقیه همچنان سعی به زره ای برش زدن دارن [پارچه کمی زخیمی رو روی مترسک گرفتن] به خورده های ریز کاه و مترسک اون دختر که از وسط خیلی ظریف بریده شدن نگاه میکنند چهره ای پر از تعجب، حسودی و نگرانی این چهره ها چهره هایی اشنا هستند [قدیمی]
4 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
18 لایک
تستت عالی بود
بک میدم
بک میدم
خیلی عالی به نظرم آدرین بهتره
حییحیحیییییی نچ
ج چ:هردو😐
آجی توهم داری کرم پرورش میدی؟😐
منم در حال پرورش دادنم الان ی یک متری شده😐😂
منشیت سرما خولده😐
اهووممم قراره پارت بعدی بریزمشون روتونن
سرمااا؟؟؟؟ تازه میخاستم ازت کار بکککششمم 😭
من قویم همینجوریم میتونی ازم تو کرم ریزی کمک بگیری مشکلی نی😐
میگم اینجا هرکی ناظره میتونه داستان بد باش ولی مال من با رو متشر کنه
مرضیه_@: بالاااخره نوشتش؟!!!!!! جججییغغغغغغ
۲ هفته هست توی بررسی هست
یعنی نمینویسه لجمون درمیاد مینویسه انتشار نمیشه هقهق
دقیقا
وااال
عالیییی :)
ممنوووونم
میگم یه سوال حالا چی درد داشت که آدرین گفت
همم خیلی چیزا!
ممکنه زخم هاشو بگه اما... عادی شدن؟
یکی از درد هاش تنهایی هست! من ادرین رو پسری مهربون و اجتماعی فرض کردم! اما اگر همون پسر مهربون.. برعکس چیزی که باید داشته باشه رو داشته باشه چی میشه؟ نابودی.. مشکلات روحی ادرین بخاطر قلب مهربونشه وقتی قرصشو نمیخوره هوشیاریش رو از دست نمیده! بلکه خودخواه میشه میدونی.. تنهایی ممکنه درد اور تر از تمام زخماش باشه
آها وایی گناه داره
اهووووم
آدرین رو بدبخت تر از مریتت کن بزار مرینت بدبخت نشه راستی پارت بعد رو کی میدی ببخشید هی من مزاحمت میشم آخه من عاشق داستانتم
عالی بود
جچ :ادرین
حالا مرینت مونده 😂 کرم هامو تازه پرورش دادم
میدونی چرا آدرین بدبخت تره چونکه مامانش ولش کرده نامادریش تو کماست و خیلی تنهاست و فشار روحی روانی داره
ی دلیل دیگه هم ددااااااره 😂خالقش منننمم
خبب حالا ب زندگی کامل مری هم میرسیممم 😂 بترسیدد
عالییی!
جچ: ادرین😂😔
جرررر 😂آژی ژونم من یکم از کرم هاتو ک پرورششون میدی برداشتم که پرورششون بدم 😂 قراره مرینتو بدبخت کنم
به چه حقی از کرم های من برداشتی؟؟😐الان زنگ میزنم 110😐👌🏻🗿
با همون حقی ک تو ادامه داسانتو نمینویسی 😂جر
جر😂💜اصن وقت ندارم وگرنه من از خدامه بزارم!😫 چون اسباب کشی کردیم کل روز درگیر کارای خونه هستیم!
و راستی😐! من به پلیس زنگ زدم دارن دنبالت میگردن😐😐
خو بینویس دیه 😂 من هرجا پیدا میکنم مینویسم ی بار قایم شدم تا بنویسم 😂جر ول عواقب خوبی نداشت
اجو؟؟!! کممککککک پلیساا اوکی پلیسا من اگه بنویسم بدبخت شین بدبخت میشیناااا
عالیه گلم میگم اون کسی که گفت درد داره آددین بود
درد داره درد داره تروخدا بس کنین درد داره!! کمک...
اگه این قسمتو میگی درسته 😂
آره منظورم همین حالا چی درد داشت