قبلی رو جابه جا نوشتم و دوباره میزارم تا همتون بفهمید پیرمرده کیه، چون جابه جا بود. عذرمیخوام
سرم رو برگردوندم و ی پیرمرد خیلی پیر که ادم احساس میکرد هر لحظه قراره بمیره با ی پارچه ی پر از گرد و خاک و خزه ی گیاهان روی دوشش دیدم روی ی سنگ نشسته بود. انقدر ترسیدم که افتادم توی اب و تهیونگ منو گرفت و بلندم کرد. پیرمرد با صدای لرزانش خندید و گفت: شما بچه ها اینجا چیکار میکنید؟ گفتم: تو کی هستی؟ . اول فکر کردم ممکنه یکی از اعضای دزد های دریایی باشه ولی اون پیرتر از این حرفاس. جواب داد: ترجیح میدم شما اول خودتون رو معرفی کنین. تهیونگ جواب داد: کشتی ما غرق شد و ما به این جزیره امدیم، شما کلبه ی کنار کوه رو ساختید؟ ادمی که داخل اون کلبه مرده بود رو میشناختید؟ با این حرف تهیونگ پیرمرد به فکر فرو رفت و انگار تمام خاطراتش مثل ی ستاره ی دنباله دار امد و رفت. پیرمرد جواب داد: ما چهارتا برادر بودیم که کشتی مون توسط ی نهنگ شکست و به این جزیره امدیم، هر کدوممون ی قطب نما داشتیم، ک برای یک نفرمون درست بود که خودم هم نمیدونم، ما ی روز دعوا مون میشه و از هم جدا میشیم یکی زندگی داخل کلبه ی کنار کوه رو انتخواب میکنه، یکی همیشه دور و ور کلبه و من میپلکید ، اما یواشکی ، خودم امدم این سمت جزیره، اما بردار کوچیک ترمون قایقی درست میکنه و از این جا میره. من درحالی که تو ب×ِل تهیونگ از سرما میلرزیدم گفتم: ما اون قطب نما هارو پیدا کردیم، هرکدوم یک چیزی میگن . پیرمرد با صدای لرزانش گفت: حدس میزنم قطب نمای سالم دست برادر کوچیکم باشه. من و تهیونگ سمت پیرمرد رفتیم و پیرمرد از جاش بلند شد و دو تا سنگ سفیدی رو توی دستمون گذاشت و گفت: با این سنگ ها میتونین اتیش درست کنین. تشکر کردیم و داشتیم میرفتیم تا من گفتم: امم تو بودی که اون روز با دستت مچ پام رو گرفتی؟ + اره ببخشید نمیخواستم بترسونمت
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
28 لایک
هنوز نخوندم این پارتوو
خیلیییی عالیههه
فقد و فقد تا یک روززز فرصتتت داریی تا پارت بعدی رو بزاری وگرنه یا خودم میدزومت یا میگم روح کامرانی بیاد بخورتت😂🫂❤
مرسی💙 پارت ۳ داستان جدیدم منتشر نمیشه اصلا حوصله ندارم و درسام هم زیاده نمیتونم فعلا بزارم
😑با من بحث نکننن
گذاشتم پارت بعد رو🗿🗿
تنکیووو
عالییییی واقعا میتونی یه نویسنده بشی کارت درسته❤
مرسییی💙
دست به قلمت عالیهههههههههه
مرسییی🌸؛)
ووییی
عالی مینویسی...
ایده هات فوق العاده هستن:)
قوی ادامه بده:]
فایتینگ🤝🏻♡
ممنونم ازت؛)🌸
خواهش:)♡
تا 600 تایی شدنم بک میدم💖⛓️
میدونی نسبت به اولین داستانی که ازت خوندم خیلی خفن تر مینویسی
مسلما باید هم اینجوری باشه🗿
عااا مرسی🌿✨️