همممم...
نفرین شده💣
پارت ده🎭
رنگم پرید.....!
☆از زبان مرینت☆
اوردم پیش مادرم کلی گل و قرمز و سیاه بود
یک لباس قشنک تنم کرد بیشتر شبیه لباس مبارزه بود....!
که یک اینه امد جلو و باز شد و ادرین امد
دویدم سمتش تا بغلش کنم که یک حاله نوری بین مون امد و نذاشت بغلش کنم و پرت شدم عقب
گفت: م... مرینت؟!
اون ور حاله سفید بود و اینور سیاه
اون ور رنگی اینور تیره
مامان ادرین کنار آدرین وایستاد که آدرین پرید بغلش و گفت: ما.... مانننن
و مامانش هر چی مامان من گفته بود گفته بود گفت بهش ادرین مثل من مات مونده بود پنچ دقیقه
و گفت: من که بهت گفتم اون ایه را نخون پسرم....!
ادرین: مکه..... اون..... ایه چی بود؟
مادرش گفت: معنی اون ایه یعنی دورود بر شیطان لباس هاتون را در بیاروید.... اینجور حرف ها دیگه..!
ادرین: هن
املی: تو و مرینت باید با هم مبارزه کنید تا دنیا را نجات بدید...!
☆از زبان راوی☆
مرینت و آدرین روبرو هم ایستاده بودن.......
هر دو شمشیر ها را رو در دست سفط کردن
چشم هاشون شده بود دریایی که اشک مانند موج در ان حرکت میکرد....!
حاله بر طرف شد و.....
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
6 لایک
بعدی رو امروز بده (〒﹏〒)
گذاشتم تو بررسیه😂💕
بعدی
باشه الان میزارم😊💗
اولین کامنت
😃😍