راز موفقیت

(معرفی:تو یه دختری به نام کیم مین سو ۲۲ سالته توی ایران بدنیا اومدی اودیشن دادی در کیپاپ و قبول شدی در یک گروه ۴ نفره به نام هیولا عشق هستی امروز اولین کنسرت هست😇)

مین سو :دخترا بدویین امروز کنسرت سریع باید بریم تمرین(راستی اسم بقیه عضو ها:سو دا،تهیو،سه مین) تهیو:ولی ساعت ۶ صبحه میشه ول کنی🥺 مین سو:تنبل پاشو باید بریم یادت رفته ساعت ۱۲ کنسرته سه مین:اه یادم رفت بدویین سریع رفتم لباس پوشیدم (توضیحات لباس ها:من یه هودی صورتی پاستیلی پوشیدم. سودا یه پیراهن بلند روی زانو تنگ پوشید به رنگ آبی. تهیو نیم تنه سیاه با یه شلوار تنگ سیاه پوشید .سه مین هودی بلند سفید پوشید)وقتی رفتیم سه ساعت فقط با خبرنگار ها حرف زدیم بعد رفتیم تمرین ساعت ۱۱ صبح رفتیم برای گریم و بعد هم ساعت ۱۲ کنسرت داشتیم❤

تهیو:چقدر آدم اومدن حتی ایدل های معروف هم اومدن مین سو:یه بار دیگه بگو ایدل های معروف🤯 تهیو:اره حتی bts هم اومده مین سو:بچه ها مواظب باشین خراب کاری نکنین بچه ها:باشه حس خوبی نداشتم ولی کنسرت تمام شد رفتیم برای حرف زدن چون من لیدر بودم اول گفتم:سلام من مین سو هستم لیدر و ووکالیست اصلی گروه😊 سودا:سلام رقصنده اصلی هستم واقعا خوشحالم کلی فن داریم 😊 بعد از سودا سه مین و تهیو باهم گفتن:رقصنده و ووکالیست کمکی هستیم😊 همه باهم اسم هامون رو صدا زدن من نزدیک بود گریه کنم ولی جلو خودم رو گرفتم از اتاق فرمان بهمون گفتن کنسرت داره تموم میشه پس خداحافظی کردیم و بعد از آتش بازی رفتیم وقتی رفتیم همه ایدل هایی که اونجا بودن اومدن و تبریک گفتن

کوکی:سلام خوشبختم من کوکی تهیو:سلام منم خوشبختم تهیو هستم بعداز معرفی رفتیم خوابگاه و خوابیدیم فردا بیدار شدم و دیدم کمپانی زنگ زده مین سو:سلام چیزی شده منیجر:خبر هارو نشنیدین معروف شدین تیتر اول سایت ها شدین از خوشحالی جیغ زدم و بقیه بیدار شدن پرسیدن :چی شده گفتم:تیتر اول سایت ها شدیم همه باهم جیغ زدیم و جشن گرفتیم وسط جشن منیجر زنگ زد:سلام دخترا بیاین کمپانی باید به یه گروه معرفیتون کنم دخترا:سلام چشم وقتی رسیدیم کمپانی منیجر گفت:زیاد سوتی ندین دخترا:چشم وقتی رفتیم یه گروه پسر ۷ نفره اون جا بودن چون پشتشون بهم بود نتونستم درست تشخیص بدم ولی وقتی برگشتن دیدم bts جلو وایساده

تهیونگ:سلام مین سو:سلام تهیونگ:خوشبختم من....... تا اومد حرف بزند سه مین حرفش را قط کرد گفت:نامجون ،جین،شوگا،جی هوپ،جیمین،تهیونگ،کوک هستین دیشب در موردشون تحقیق ‌کردم جیمین:افرین یه شبه اسم هامون رو حفظ کردی وقتی معرفی تمام شد گفتن اگر میشه شماره هامون رو بدیم تا با هم دوست شیم ما هم قبول کردیم وشماره هامون رو دادیم 😉 وقتی رسیدیم خونه رفتیم توی اتاق ها و حاظر شدیم بریم بخوابیم که یه پیام برام اومد وقتی باز کردم دیدم ته ته😇 تهیونگ:سلام بیداری؟ مین سو:سلام اره تهیونگ:خب راستش کمپانی بخاطر معروف شدن شما ها یه مهمانی ترتیب داده و گفت بهتون خبر بدیم ایدل های معروف هم هستن مین سو:اهان باشه ممنون بخاطر اطلاع دادن 😊 تهیونگ:خواهش میکنم شب بخیر مین سو:شب بخیر وقتی خوابیدم با صدای دختر ها بیدار شدم رفتم دیدم حاضر شدن دارن صبحونه میخورن که برن کمپانی مین سو:چخبره چرا بیدارم نکردین؟😡 تهیو:چون تازه بیدار شدیم مین سو:اهان پس می میرم لباس بپوشم رفتم اتاق و لباسم رو عوض کردم وقتی داشتیم میرفتیم گفتم:من پیاده میرم شما ها با ماشین بیاین همه گفتن باشه ماسک و کلاه گذاشتم و راه افتادم نزدیک های کمپانی بودم که بستنی فروشی دیدم رفتم یک دونه بستنی با طعم شکلات خریدم و راه افتادم رسیدم به کمپانی تهیو:کجایی دختر چرا دیر اومدی؟ مین سو:ببخشید داشتم بستنی میخریدم🙁 تهیو:میبخشم پس بدو سوار ماشین بریم مهمانی

تقریبا شب بود سوار ماشین شدیم و به محل مهمانی رفتیم .وقتی رسیدیم همه اومدن و تبریک گفتن مین سو:ممنون از همه و بیشتر از دختر ها که هیچ وقت فکر شکست خوردن نداشتن تهیو:خواهش میکنم من اونجا چند تا دوست پیدا کرده بود یکی اسمش هواسا بود من از روز کنسرت باهاش دوستم یجورایی مثل دوست صمیمی برام بود دختر ها هم با بقیه اعضا گروه مامامو دوست شده بودن 🙃 وقتی رفتم پایین هواسا اومد و گفت: بیا حرف بزنیم مین سو:باشه رفتیم سر میز و کلی حرف زدیم که یک دفعه