💕کوهستان پارت 1💕

مرینت:تابش ملایم نور چشمام رو باز کرد ساعت چنده؟ واییییییییییی خدا دانشگاه دیر شد!!!! مثل یوزپلنگ خودمو آماده کردم هدفون‌ مو برداشتم رفتم از اتاق بیرون سلام کردن و سریع یه کروسان برداشتم و گذاشتم تو دهنم و با دو رفتم بیرون هدفون رو وصل کردم ب گوشی و آهنگ مورد علاقم رو پلی کردم (راستش آهنگ مورد علاقه خودمه😂😂) انقد تو افکارم غرق بودم نفهمیدم کی رسیدم مدرسه

سریع رفتم داخل با ترس و لرز در کلاس رو زدم _بفرمایید _رفتم داخل:سلام _به به ساعت خواب خانوم دوپن همه ی کلاس زدن زیر خنده منم با خجالت رفتم نشستم الیا: سلام مری خوبی مرینت:سلام مرسی خودت خوبی خانوم مهندس😂 حالا ب هر بدبختی اون روز تموم شد

داشتیم میرفتیم خونه دیدم اون مزاحما پیداشون شد چن تا پسر ولگرد بودن الیا گفت: شیطونه میگه برم بزنم اش و لاششون کنم 😂 مرینت: بیخیال بیا بریم الان شر میشه یهو یکی شون جولومون ظاهر شد خوردم بهش گفت:به به خانوم های زیبا برسونیمتون

الیا گفت برو گم شو اش.غال عوضی گفت: وااو بهت نمیخوره 🤣 یهو دستی اومد و از پشت گردنشو گرفت و پرتش کرد اونطرف

خوب کاتتتتتتتتتتت😐😂 واس پارت بعدی وجدانن لایک کنید پارت طولانی میدم پارت بعدی رو

بای عشقا💕