بگید هیرو این بلا سرش اومد جالب میشع یا نه ؟
دو سه بار زدم تو صورتم و به هیرو نگاه کردم
هیرو بی حال افتاده بود زمین . نزدیکش شدم و دستم رو گذاشتم زیر کمرش و بلندش کردم و گذاشتمش رو صندلی . گوشیم رو در اوردم و زنگ زدم به نِکو / نکو : سلام هونیا / سلام نکو خوبی یه چند تا سوال ازت دارم . / بگو عزیزم / چطور میشه از دست نفرین روح میلائل خلاص شد ؟ / هونیا امیدوارم که میلائل رو احضار نکرده باشی / جواب منو بده / باید یکی رو قربانی کنی / هه ؟ یعنی چی ؟ / داستان میلائل رو شنیدی؟ / کامل نه / میلائل اسم اصلیش لایلا هست وقتی که ۲۰ سالش بوده عاشق یه پسری میشع و ... پسری که میلائل عاشقش شده بوده بعد مدتی تصادف میکنه و میمیره میلائل هم قسم میخوره که نمیزاره هیچ زوجی خوشبخت بشن / اخی چه داستان غم انگیزی داشته / پوف دختر منظورم از قربانی اینکه یه پسر رو باید بدی به میلائل/ که چیکار کنه ؟ / شخص قربانی شده میشه همسر میلائل/ اها باش فهمیدم . گوشی رو قطع کردم .
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
8 لایک
پس کجایی رفیق بزار ادامه اش رو دیگه
یا خود خداااااا😳😳😳
وای عالیه
میشه دوباره هیرو آدم شه؟
نمیشه هونیا هم بکشی😂
عالی فقط ای کاش هیرو روح نباشه و دوباره بتونه آدم شه
چون این شکلی زیاد جالب نیس