5 اسلاید صحیح/غلط توسط: Kooki انتشار: 2 سال پیش 174 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
میدونم خیلی دیر شد ببخشید😁
اول لایک کن فرزندم😐🕳❤ناظر منتشر کن❤
از زبان راوی : تهیونگ رو بردن به یک کارخونه اطراف سئول و به صندلی بستنش سوک هم به نگهبانا دستور داد که اینقد بزننش تا تموم صورتش خونی بشه و بعدش از قیافه تهیونگ عکس گرفت و برای آریانا فرستاد ، از زبان آریانا : داشتم برای خودم زیر بارون قدم میزدم و به تهیونگ فکر میکردم و همین طور به این فکر میکردم که من اگه الان قشاع (برعکس بخون) تهیونگ شدم هیونجین یعنی روحش ناراحته وای خدا من نمیدونم باید چیکار کنم اما هیونجین لحظه آخر بهم ی چیزی گفت😥 (فلش بک به ۲ سال پیش) آریانا : هیونجین تنهام نزار من بدون تو چیکار کنم ، هیونجین : آ..آر..آریانا فرا..فراموشم ک..کن و ب..به زندگیت ا..ادامه ..ب..بده ..دوباره عا..عاشق شو ..خو..خوشحالی ..ت...تو خوشحالی م..منه ، آریانا : لطفا اینجوری نگو تو پیشم میمونی و قرار نیست جایی بری و همون لحظه هیونجین چشماش رو بست (پایان فلش بک)
از زبان آریانا : پس یعنی ناراحت نیست؟؟ اوه هیونجین دلم واست تنگ شده کاش اینجا بودی و الان با هم قدم میزدیم همون لحظه دیدم برای ی پیم اومده سوک برام ی عکس فرستاده بود و زیرش هم آدرس کارخونه خرابه خودمون رو فرستاده بود همون جایی که همیشه با پدرم آدما رو میبردن اونجا و به لتق (برعکس بخون) میرسوندن وقتی عکسو باز کردم احساس کردم تموم بدنم یخ زد دستام میلرزید دیگه قلبم نمیزد اگه تهیونگم مثل هیونجین از دست میدادم دیگه نمیتونستم زنده بمونم بدون درنگ به سوک زنگ زد و با فریاد تموم حرفام رو بهش میگفتم (مکالمه بین سوک و آریانا) سوک : سلام قشنگم ، آریانا : خفههه شوووو عوووضی چرا این کااارو میکنی هاااان ، سوک : از اولم قرار بود اونو خودت به لتق(برعکس بخون) برسونی اما این کارو نکردی و من این کارو میکنم ، آریانا : همین حالااااا ولششش کنننننن ، سوک : اوه اوه چشم حتما منتظر دستور شما بودم بانو😂جسدش رو میدم خدمتتون😏 ، آریانا : نه نه 😥😫 این کارو نکن سوک ، سوک : هرچه زود تر بیا اینجا تا شاهد گرم(برعکس بخون) تهیونگ باشی😏 ، و گوشی رو قطع کرد آریانا با تموم سرعتش به سمت خونش حرکت کرد و سوار ماشینش شد و رفت به سمت کارخونه
وقتی رسید بدون اینکه ماشینش رو حتی خاموش کنه وارد کارخونه شد و شنید که صدای داد سوک میاد و تهیونگ رو دید که بی جون به صندلی بسته شده و حتی نمیتونه از شدت درد حرف بزنه سری به سمت نگهبانا رفت و همشون رو زد و سمت تهیونگ رفت و با شال گردنش خون های صورت اونو پاک کرد ، تهیونگ : ام..امیلی ت..تو اینجا ..چیکار می..میکنی برو این..اینجا برات خطر..خطرناکه ، سوک : هه برای اون اینجا ها خطرناک نیست 😏 ، آریانا : تو خفه شو😠 ، سوک دست آریانا رو کشید و از تهیونگ اونو دور کرد تهیونگ سعی میکرد سر سوک داد بزنه تا با آریانا کار نداشته باشه ، سوک : به ی شرط اونو به لتق(برعکس بخون) نمیرسونم اونم اینه که با من بیای و بریم آمریکا و برای همیشه تهیونگ رو فراموش کنی
تهیونگ : ا..امیلی ..ت..تو ک..که قبول نمی..نمیکنی د..درسته؟ ، آریانا : من ...
5 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
19 لایک
تو رو خدااااا پارت بعدددد... آریانا و تهیونگ به هم میرسن؟؟
گذاشتم عشقم:).....نمیگم😂
تروخدا زودتر بنویس من معتاد داستانت شدم🥺😐
باشه عشقم امروز تا فردا قول میدم منتشر بشه:)💙
چه جالب من و تو پارت هول داستان مون باهم شروع شد ولی تو الان پارت ۱۱ یی و من پارت ۶😂😔
عیبی نداره😂
واییییی ژالب شدد... پرفکت بید
مرسی زندگیم:)❤
عالی ❤💜😍
ممنون مهربونم:)❤
❤
میشه لطفا فالوم کنین ؟💛
آره زیبای من چرا فالوت نکنم:)❤
میسی نپصم❤️