وقتی عاشق شدیم پارت 8

خب میشه یه درخواستی بکنم شاید دیگه نتونم فردا ببینمت میشه امممـ امشب پیشم بخوابی ها؟ تو:خب من مشکل ندارم اما اخه چطوری بریم تو اتاق اگه اگه یکی ببینه چی؟؟ جیمین :اگه دیروقت بریم تو اتاقم چیزی نمیشه😐😂 تو:خب باشه اما صب چی؟ 😐😬 جیمین :کلا بهونه اوردن و خوب بلدیاااا 😐 خو یه فکری میکنیم بیا یکم وقت بگذرونیم خب تورو برد بیرون و انقد طول کشید که ساعت ۱۱ شد و تورو دوباره برد تو بام سئول تورو نشوند روی لبه و خودشم کنارت نشست،،، جیمین:بیا یه زره از هم بدونیم اممـ خواهر برادر داری؟تو:نه تک فرزندم😅جیمین:من یه برادر کوچیک دارم فقط تو کره ای خستی یا آلمانی؟ آخه.... تو: از اوناجایی که پدرم کره ای هست منم کره ای میشم نگران اون نباش😁

(راستی توی کره فرزند های ارشد نمی تونن با دختر یا پسر های خارجی زندگی کنن) اک😅😅 خب اعضا خانوادت؟ تو:اممـ یه پدر و مادرم و عمو و زن عموم و پسر عموم همون جانی جیمین:منم پدر و مادرم و برادرم و عموم و زن عموم و دختر عموم لنی همونی که توی هتل بود😬 تو‌:مگه اسمش میسو نبود؟ 😐😐جیمین من چمی دونم بابا هرروز یه اسم برا خودش میزاره و گفتم اسم اصلیش لنیه😐😐😂 ///انقد حرف زدید که یک صب شد ///جیمین و تو توی هتلید و جیمین کارت و زد و رفتید تو.....

تورو نشوند رو تخت و..........

اسلاید اضافی😂

ممنون ناظر فقط انتشار بده تو اکانتم پره کامنته بزارر ******** چالش :اگه بایست یکی از اعضای اکسو رو بهت پیشنهاد کنه تا با اون باشی قبول میکنی اگه اره کدوم عضو؟