سلام سلام من اومدم بریم یه راست سر داستان چون نمیدونم چی بگم😐راستی این چالش رو توی نظرات حتما انجام بده با چشم بسته اسم داستان رو بنویس
فیری بال های پرواز رو آماده کن فیری : نههههههه مستر فرد ( اسم ابرقهرمانشه ) : من اومدم ادرین اگرست ها ها ها ها 😈ادرین : مرینت ..عشقم مرینت : جانم ادرین : میای بریم بستنی بخوریم ؟؟ مری : نه 😐😂 ادرین : بیا دیگه 🥺مری : باشه چون اصرار میکنی راوی : مری و ادرین دست در دست هم میرن تا یه دفعه مستر فرد میاد جلوشون و میگه : ها ها ها ها زوج عاشق ما چطورن ؟؟ فیری زوج عاشق جدا 💥 ادرین : مرینت من ازت متنفر هستم من عاشق کلوییم نه تو دختر نونوا😠 مری: منم هیچ وقت عاشق تو نیستم پسره ی از خود راضی من همیشه عاشق لوکا جان هستم ( چند ماه پیش نمیخواست سرش به تنش باشه حالا بهش میگه لوکا جون جلل الخالق )
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
4 لایک
داداشی خیلی خوب بود😍😍😍
اگه ناراحت نشی که امیدوارم نشی من انتقاد دارم😢😢
۱_ اول اینکه داستانت زیادی زود به جلو حرکت میکنه مثلا میگی چند روز بعد خوب آدم گیج میشه که تون موقع چیشد
۲_ یکمم بی حس مینویسی یعنی باید یک جوری بنویسی که کسی که میخونه یک حسی پیدا کنه مثلا حس نفرت به ...... یا حس عشق به .... یا ناراحتی به یک نفر اینطوری بهتر میشه 🤪😜😉😉
خوب دیگه زیادی انتقاد کردم امید وارم که ناراحت نشده باشی داداش ❤️❤️❤️ منتظر پارت بعد هستم 🥰🥰🥰