معذرت بابت تاخیر💞ناظر چیزه بدی نداره:)💜منتشر کن،دستم درد گرفت💜💜💜
+ولی دانشگاه و بابا.... ÷من با بابات صحبت کردم،بهش گفتم که یک ماهی میری خونه دوستت..دانشگاهت هم فعلا نرو،من خودم با استادت صحبت میکنم...+اگر برم..بهش بگم من کی ام؟ ÷اون قلبش مثل یه سنگ شده و فکر نکنم کسی رو یادش بیاد...تو به عنوان خدمتکار،فردا میری اونجا و هر کاری رو که میگم انجام میدی..+من و قبول نکنن اون موقع؟ ÷التماسشون کن تا قبولت کنن..از زبون ا٫ت=از اتاق بیرون اومدم و به سمت اتاق خودم رفتم،روی تخت افتادم و به سقف نگاه کردم.+یعنی واقعا من و یادش نیست؟...چشمام کم کم گرم افتادن و به خواب رفتم
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
84 لایک
سهروزپیشگذاشتیومنبایدالانببینمممممم!؟
لطفاپارتبعدروامروزیاامشببزارودلهمنوشادکن:)🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
گذاشتم دو روزه😂💔
عالی
پارت بعددددددد
بنظرت زیاد ننوشتی؟؟
عالی بود💜ممنون میشم به داستان منم سر بزنی❤
عالییییی
آقا شرمندمون کردی انقد زیاد نوشتی👩🏽🦯
تو که گفتی من میرم البته خیلی خوشحال شدم که نرفتی ولی واقعا فکر کردم رفته بودی داستانو نمیدیم نمیفهمیدم 😑
عالیییییییییییییییییییییییییییییییی
به خاطر اینکه اسمش توش مافیاست رد میشه حتما
نمیدیدم*