چند بار بخاطر اسم این داستان شخصی شد و من اسم و عوض کردم دستم پاره شد،این پارت اول و کم می نویسم ولی حمایت کنید
ساعت ۱ شب بود،خونه دوستم بودم و با سرعت از کوچه ها به خونه رسیدم..آیفون و با ترس زدم که آجوما در و باز کرد..در اتاق و باز کردم که با قیافه عصبی پدر مواجه شدم..+پدر من توض....سوزشی توی صورتم احساس کردم و دستم و گذاشتم روی صورتم..×همین الان میری توی اتاقت(داد)..با سرعت به سمت اتاق رفتم و در و بستم..تازه یادم اومد که تکلیف ها رو انجام ندادم +این دفعه استاد بفهمه حتما اخراج میشم.کتاب ها رو از توی کیف در آوردم و میخواستم پنجره رو باز کنم که
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
97 لایک
هرپارتی ک اود ب من خبر بده پلیزز
بله،اومده💜
عالی بودند
پارت بعد پلیزززززز
تو بررسیست💫
عررررررررررررررر🙃💕
عالییییییی
پارت بعدی تا با شمشیر دچیتا نیومدم خونتون
تو بررسیه♡
اگه تستت رد میشه و از نظرت مشکلی نداره پیام بده به ممد، اینطوری بررسی میشه و اگه موردی نداشت منتشر میشه♡
هوم باش:)♡
:)♡
عالی بود💜
لطفا پارت بعد🥺 💖
دفترم بازه دارم مینویسم😂💜
عالییییی بود ❤️
مرسی💖
عالیههههههههه
💜💜💜
پارتبعددددددددد
چشم میزارم به زودی💜💜
مرسیییییی
عالی بود😍
ممنون بیبی💜
زیر⁵دقیقهبکمیدم-!
ف:بکـ
پینـ؟