4 اسلاید صحیح/غلط توسط: シ༒︎𝑉༒︎シ︎ انتشار: 2 سال پیش 37 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
های دوستان ببخشید اگر دیر گذاشتمش
سلام خوشگلا ببخشید اگر دیر گذاشتم و اینکه تعداد لایک هارو لطفا بالا ببرین با تشکر:) لذت ببرید.
صدایویالوندربارانقشنگاست³
(موضوع این پارت:اونم میتونه یکی از اون موجودات باشه؟)
فصل پاییز زیباترین و آرامش بخش ترین قسمت ساله،شیشه ای که با قطره های بارون دکور خورده و مرد داستان ما بدون پیراهن زیر پتو مشغول خواب نازه،صدای رعدوبرق در اول صبح باعث ترکی در خواب مرد داستان ما میشه چشم های کشیده ی روباهی رو جمع می کنه و تکونی ریز میخوره و دوباره به خواب فرو میره اما این رعدوبرق مرد داستان مارو با عصبانیت از خواب بیدار میکنهاز روی تخت بلند میشه پتو رو کنار میزنه بدن عضلانیش با پوست سفید و مربوطی به رخ کشیده میشد.وارد حمام میشه توی آیینه حموم مسواک رو به دست میگیره روش خمیر دندون میزنه و توی دهنش میبره خواب آلود روی دندون هاش میکشه ....از دندون هاش درش میاره دهنشو به آبی میزنه ...دستاشو زیر آب میبره با ضرب به صورتش میپاشه آب رو میبنده حوله جلوی دستشو روی صورتش میکشه .
کمد بزرگی که یه طرف چهار دیواری اتاقش رو گرفته بود رو باز می کنه لباس مورد نظرشو درمیاره تنش می کنه موهاشو بالا حالت میده از ادکلن خاص مردونش رو به خودش میزنه. به طبقه پایین میره وارد آشپز خونه دنج و کلاسیکش میشه، قهوه ساز رو آماده میکنه و به کار میندازه، ضبط رو روشن میکنه آهنگ ملایم ویالون کل خونه رو فرا میگیره.تهیونگ که بیش از حد علاقه به این ساز داشت دوباره یاد اون دختر زیبا و آرامش بخش افتاد چشای خمارشو وا کرد قهوه ساز رو خاموش کردو با غمگینی لیوان مخصوصش پر قهوه کرد اون خوب میدونست که عاشق شده،عاشق یک دختر ناشناس،دختری با موهای بلند و لخت ،دختری با صدایی دلنشین ولی کی اونو میشناخت؟بدتر از اینا این بود که اون دختر مثله قطره آبی که امشب میباره و فردا خشک میشه بود.
لیوان رو تا آخر سر میکشه باز اون اه مردونگی با صدای بم و کلاسیکش به صدا درمیاره سوئیچ ماشین رو از روی میز برمیداره سوار آسانسور میشه. دکمه ی پارکینگ رو میزنه باز توی آیینه به خودش نگاه می کنه اون مردی جذاب و مغروری بود و از جذابیتش آگاهی داشت.از آسانسور بیرون رفت سوار ماشین شد .اون مردی مایه دار و پولداری بود.ماشین رو از تو پارکینگ بیرون آورد به طرف دانشکاه حرکت کرد.کیم تهیونگ 24ساله بود که به این دانشگاه درخواست داد و دو دلیل محکم داشت 1دوست داشت جوون هارو با آگاهی خودش آگاه کنه 2 احتمال داشت اون دختر در اون دانشگاه پیدا شه ولی هیچ دختری مثله اون دختر نبود.
از ماشین پیاده شد و درو ماشین رو بست دانشجو هارو دید که دارن سمت کلاس میرن ....دوباره آنا رو دید از نظرش دختری عجیبی بود از وقتی وارد دانشگاه شده بود با کلاه صورتشو از دید مردم قایم می کر ولی استایل های فوق العاده و تایپ تهیونگ رو داره. ولی تهیونگ جز اون دختر آرامش بخش چشش رو کسی زوم نمیشه. وارد کلاش شد و کیفش رو روی صندلی گذاشت .
×سلام بچه ها امیدوارم به حرفام عمل کرده باشین
=استاد من براتون شیرتوتفرنگی خریدم
×اووو مناسبت خاصیه
=نه فقط یه کادوی کوچیکه
×برو سرجات ممنون
اون یکی از دانشجوهایی بود که روی مرد مغرور داستان ما کراشه و با خوراکی و وسایل گوناگون سعی داره اعتراف کنه.
×خب درس رو شروع می کنیم
بعد 20دقیقه زنگ کلاس خورد و بچه ها باید استراحت می کردن تهیونگ روی صندلی نشست پوفی از خستگی کشید گوشیشو از رو میز برداشت مشغول ور رفتن باهاش شد.
دختری بعد از اطمینان اینکه بچه ها از کلاس خارج شدن بلند شد و از تو کیفش جعبه رو بیرون آورد به سمت میز استاد مغرورش قدم برداشت اون جعبه رو روی میز گذاشت ...استاد مغرور با تعجب نگاه دختر کرد!چرا تعجب کرد؟ اون دختر انا بود
×این چیه؟
+خب راستش این یه صفحه گرام
تهیونگ با تعجب گوشیشو روی میز میزاره نگاه انا میکنه
×صفحه گرام؟!
+آ...اره من خودم گرامافون زیاد گوش میدم ....اگر خوشتون نمیاد پس
دستشو روی جعبه میزاره تا براش داره ولی با دست کشیده ی تهیونگ دستشو برمیداره
تهیونگ:ممنون منم خیلی دوست دارم
لپ های انا زیر کلاه مشکیش سرخ شده بود
+امیداورم خوشتون بیاد من.....خب خودم این رو ضبط کردم
×حالا ماله چه سازیه؟
+ویالون
با گفتن ویالون انا سرشو بالا میاره که لبای قلوه ای پف دارش نمایان میشه
تهیونگ با تعجب نگاه لب های انا می کنه اون خیلی شبیه دختر زیبا داستان ماست.
×ممنونم من از ساز ویالون بسیار خوشم میاد
انا لبخندی دندون نما از سر خوشحالی میزنه
×میشه کلاهتو برداری؟
انا لبخندش محو میشه
+نم...نمیتونم
×چیو مخفی می کنی من میتونم محرم راضت باشم
+تو نمیتونی منو ببینی
×مگه مشکلت چیه
انا با بدو بدو و گریه از کلاس بیرون میره و مرد داستان ما از امیدش دست میکشه چرا نمیتونه خودشو نشون بده چرا فقط نمیتونه به مردی مثله تهیونگ اعتماد کنه!
خب ممنونم که خوندی لایک فراموش نشه بای
4 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
12 لایک
عالیبودعزیزم🤎:>
عالی💙🌚
فالو پلیز❤💢