دنبال آدرین راه افتاده بودم.. داد زدم (آدرین صبر کن) آدرین ایستاد و به من نگاه کرد.. من هم خودم رو بهش رسوندم (حالا بریم) آدرین با حالت تعجبی که توی صورتش آشکار بود یکی از ابروهاش رو بالا انداخت و راه افتاد.. پرسیدم (نقشهت چیه؟) و به دنبال حرفم سرم رو چرخوندم تا واکنشش رو توی چهرهش ببینم.. آدرین بی تفاوت شونه بالا انداخت و گفت (فعلا نقشهای ندارم..) اخم کردم (پس کجا داریم واسه خودمون میریم؟) _(داریم دورتا دور معبد رو میگردیم تا شاید نقطه ضعفی چیزی پیدا کنیم..) _(اصلا به اندازهی معبد دقت کردی؟ چطوری میخوای همهش رو دور بزنی؟) آدرین بی تفاوت به سوالم به راهش ادامه داد.. منم دنبالش راه افتادم و دیگه بحثی پیش نیاوردم.. کمی که گذشت گفتم (میگم من گرسنمه..) منتظر واکنش آدرین موندم..
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
28 لایک
بک میدی؟
یا پارت بعدو میدی یا چی؟؟؟؟
چرا بعدی رو نمیراری؟
🤷🏻♀️
خب بزار دیگه😐
😐 ننوشتم...
حوصله ندارم🤕
خب حالا که حوصله نداری حداقل یه اسپویل سریع و خلاصه از پارت های بعدی بده
خب آخه نمیدونم آخرش چی میشه😐💔
عالیییییییی
ج چ : آره، ۱۰۰ بازدید پروفایل
مرسی😄
چه خوب👍😃
عالییی
میتونسن از درخت برن بالا یکم برف بردارن بریزن تو دودکش تا اتیش خاموش شه ب همین راحتی😐
ج.چ: دوبار امتحان کردم و پوچ بود🗿
😂 خودمم بهش فکر کردم ولی جدا از موضوع بالا رفتن از درخت که آدرین دوبار زمین خورد، توی متن هم گفتم دودکش خیلی بزرگه😅
ای بابا😐
عجب🗿
خدایی از نقشه آدرین خوشم اومد چون طرز فکرم شبیه اونه و توی بالا رفتن از درخت استعداد خاصی دارم🤝🏻😂 و برای خاموش کردن آتیش باید ایرانی میبودن، راحت یه آفتابه برمیداشتن با خودشون میبردن رو سقف از دودکش میریختن داخل آتیش خاموش میشد😂😂
ج.چ: روز اول 100 بازدید پروفایل و امروز پوچ😐🥲😂
مگه برف نبود پس آفتابه برای چی برف رو می ریخت تو دود کش آب میشد و آتیش خاموش می شد
ایول😂
عالیییییییی
مرسی