The mirror last pt
تهیونگ حرکت کرد که بیاد اینور خیابون، سرمو چرخوندم و به ماشینا نگاه کردم.... با دیدن صحنه ای سرجام خشکم زد.. جیمین نشسته بود توی ماشین پشت چراغ قرمز.. انگار مست بود. به تهیونگ نگاه کردم، وسط خیابون بود و داشت میومد سمتم... جیمین با سرعت زیادی حرکت کرد...
یونا : تهیونگگگگ( با داد)
سرشو به سمت خیابون برگردوند ولی... د.. دیر.. ش.. شده بود. چشمامو بستم و جیغ زدم وقتی بازشون کردم شیشه های خورد شده روی زمین ریخته بود... تهیونگ با چشمای بسته و یه عالمه... خو.. خون دورش.. مردم با تعجب نگاه میکردن، هوا سر بود.. دستام یخ زده بود، کنارشون زدم و دوییدم سمت تهیونگ، نشستم کنارش و سرشو گرفتم تو بغلم.
یونا : یکی کمک کنه.. خواهش میکنم.. زنگ بزنین آمبولانس.. لطفاااااا ( با گریه)
گریه میکردم و داد میزدم، لباسم خونی بود. محکم بغلش کرده بودم و ولش نمیکردم.
یونا : توروخدا چشاتو باز کن... خوب میشی.. خواهش میکنم... التماست میکنم چشاتو باز کن ( گریه شدید)
چند نفر زنگ زده بودن به آمبولانس. شیشه ها رفته بود تو دستم و خون می اومد، تا آمبولانس بیاد محکم بغلش کرده بودم تا بدنش گرم بمونه، بالاخره امبولانس رسید.
دستمو بردم بالا : اینجا.. بیاین اینجا.
سرمو اوردم پایین دیدم تهیونگ یه زره چشمامو باز کرده.
تهیونگ: یونا..
یونا : ب.. بل.. بله بله..؟
تهیونگ : دستا.. دستات داره.. خو..
یونا : حالت خوبه..؟ منو میبینی؟ ( نفس نفس زدن )
دوباره چشماشو بست . چند نفر اومدن بلندش کردن و گزاشتنش رو تخت.
پرستار امبولانس : همراهش کیه؟
یونا : منم .
پرستار آمبولانس: بشین تو ماشین.
نشستم تو ماشین و حرکت کردن. دستاشو محکم گرفته بودم ، داشتن سطح هوشیاریشو چک میکردن.
پرستار : سطح هوشیاریش پایینه ...
دستای خونیمو گذاشتم رو صورتمو گریه میکردم...
(پرش زمانی )
رو صندلی بیمارستان نشسته بودم ، لباسام رنگ قرمز خون رو به خودش گرفته بود، چشمام قرمز بود، صدام دورگه شده بود، به یه جا خیره بودم. جی وو به سمت من دویید.
جی وو : چیشیده..؟؟ تهیونگ حالش خوبه..؟ خودت خوبی..؟؟؟
خیره گفتم : دیدمش.. من.. دیدمش.
8 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
18 لایک
چرا اخرش اینجوری تموم شد لامصصبب 😭😭😭
تروخدا فصل دوووووو میخوام 😭
داستان خیلی عنی لود چون جیمین بد بود😐
ولی اگه جیمین خوب بود عالی 💗
عالی بود ولی فصل دوم میخواد. حتما فصل دو رو بذار.
فصل دوم نداشته باشه حلالت نمیکنم
بیش از حد خوب بود لعنتییی🥲💔
مرسیییییی
جلوی بابامو نمیتونم گریه کنم
بغض داره گلومو میسوزونه🥺
عزیززمممم😂
گریم انداختی نامرد😭😭😭😭😭😭
کریه نکن 😂
چرا من الان دارم گریه میکنم
اخی گریه نکن😂
😣😣😣عالی بود😉👍🏻
ممنون
من دارم از گریه میمیرممممممم هق اخه چراااااااااا 🥲😭تهیونگ😭😭اخرش چرا اینجوری شدددد هققققق😭🥲🥲🥲
اشکال نداره گریه نکن😂