7 اسلاید صحیح/غلط توسط: Mahi انتشار: 2 سال پیش 106 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
شخصیت کارلوس رو که به یاد دارید ؟ پرنس دوم و برادر بلونا ! این شخصیت از پسردایی من ساخته شده و من روش ک.ر.ا.ش.م. فرزندان گل روش ک.ر.ا.ش نزنید! منظورم با همونیه که خودش میدونه و من از 7 سالگی هستم حالا بقیه شخصیت ها راحت باشید ولی روی این یکی دل نبازید ، خب حالا بریم سر داستان
بلونا:تو راه حرف های خدمتکار ها آزارم میداد :نگاه کنید .....دزد نامزد ..... مثل مادرشه.....اون زنیکه رو میگی...... خب شد یخ زد . ☆ خب....♡ترجیح میدم حرف نزنم. من فقط 5 سالمه توقع خاصی ازم نداشته باش ! ■ تو کسی بودی که نامزدم رو ازم گرفتی دختره ی .... به دختری 15 ساله نگاه کردم . اون دختر بارون موریر بود ؟ با لحن سردی و چشم های بدون احساس گفتم : خب که چی ؟ با عصبانیت گفت : اون مال منه ! من دوشس خواهم شد ! بدون توجه گفتم : من انتخاب نکردم تام بیرتن نامزدم باشه ! فکر نکنم به کسی که تا حالا ندیدم ع.ل.ا.ق.ه ای داشته باشم . ■ دختربچه خنگ ! تو فقط 5 سالته و من 15 سالمه! اگه بخوام زنده به.....♡خانم محترم ! من پرنسس عستم و تو دختر بارون ! من نفرین شده ام و تو ساده ! من عقل دارم و تو نداری ، اگه بخوام تو رو متلاشی میکنم . بدون توجه بهش راهم رو گرفتم و به سمت کتابخانه رفتم. به آلیسا گفتم : از خودم متنفرم چرا نمی تونم جادو یاد بگیرم ؟☆نگران نباش هر وقت رئیس دستور بده منم کمکت میکنم.
ماریبل : بعد از یک شب طولانی کنار شیردال به این نتایج رسیدم .فلش بک به شب ------->گفتم : پس من چون از نوادگان پسر آلفیسوس هستم جز این نفرینم؟ ■ دقیقا ⊙الان باید چیکار کنم؟ ■ هر وقت نیاز بود به دیدنت میام ولی بخاطر خون و روحت باید یاد بگیری مبارزه کنی ! ⊙ یعنی می تونم شمشیر به دست بگیرم ؟ ■ بله ! ⊙ این عالیه ! ■ من وجودی از تو هستم پس بهت یاد میدم به زودی پدرت آزادت میکنه ⊙ علم غیب داری ؟ ■ خیر !من یواشکی تو جلسه های قبیله سرک کشیدم .پایان فلش بک -------> پدر داست با چند تا ریش سفید نزدیک می شد . در قفس رو با کلید باز کرد و من رو برد جلوی همه مردم و گفت : از امروز به بعد ماریبل رویزان تو خانه حبس میشه هم به صلاح خودش و هم به صلاح قبیله . مردم دست زدند . پدر من را به داخل خانه برد و گفت : ماریبل عزیزم یک مدت کوتاه بمان داخل خانه تا مردم قبولت کنند ، با سر نشان تایید دادم اما من به قبول شدن توسط قبیله نیاز نداشتم . من شیردال بودم کسی که سر سوم نفرین نور بود .
کارول : رو به روی من کامرون ، تام بیرتن بودند . همشون شاکی از نامزدی بلونا با تام بودند . کامرون گفت : پدر بلونا نفرین شده است تام گفت :قبلا هم نامزدی من تایید شده بود . گفتم :امپراطوریس دستور نامزدی میدهد و فقط به شرطی نامزدی یک پرنسس لغو میشود که اول خودش به امپراطوریس اعلام کند و امپراطوریس با سنجیدن شرایط لغو کند و البته پرنسس بعد از 15 سالگی میتونه اعلام بکند ! کاری از دست من بر نمیاد . تام سرش رو کوبند به دیوار و از اتاق خارج شد . رو به پدر گفت : در مورد نامزدی من چی پدر ؟ گفتم: هر وقت من م.ر.د.م میتونی از ولونا جدا بشی ! راستی به اون تام بیرتن بگو جلوی امپراطور باید درست رفتار بکند . تعظیم کرد و از اتاق خارج شد ! از پنجره حیاط رو نگاه کردم ، نگاهم به یک دختربچه 5 ساله و دختر بارون موریر افتاد . اون دخترک باید بلونا باشه ؟ از اینجا نمی تونستم تشخصیش بدم اما انگار دختر بارون موریر رو خیلی عصبی کرده باشه از اونجا به سمت کتابخانه رفت ، فکر نکنم بلونا باشه، دختر 5 ساله با موی سفید داخل این قصر زیاده !
کاول : از دور نگاهش کردم. پوزخندی زدم . پس پرنسس این بود ؟ دختر نفرین شده ؟اون انقدر تنها هست که از نظر احساسی باید حمایت بشه ! طعمه خوبی برام میشه ! من هرطور که شده باید امپراطور آینده بشم تا بتونم انتقامم رو از این آدما بگیرم. دختر بچه خوب ! عروسک خوب من ! لبخندی زدم و به سمت کتابخانه رفتم ، وقتی به هدفم برسم تو هم نباید می کنم نفرین کوچولو ! به سمت قصر برادرم راه افتادم ، باید شب با نفرین کوچولوم حرف بزنم الان باید برم سراغ ولونا ! اون دختر خوشگلی هست، شاید بعدا به عنوان امپراطوریسم معرفی کنم! من بهش چیزی رو میدم که اون کامرون نمی تواند بدهد ! رو به قصر کامرون ایستادم . به راحتی وارد شدم ، به هرحال من به عنوان پرنس سوم شناخته میشم . به سمت اتاق ولونا رفتم ، از پشت پنجره دنبالش گشتم. با لبخند در اتاقش رو زدم. یک دختر خوشگل مو صورتی با چشم های آبی در اتاق رو باز کرد . موهای باز بودند و لباس خوشگل سفیدی پوشیده بود. با لبخند گفتم : من برادر کامرون هستم . با لبخند پاسخ داد : آره شما را یادم هست ، پسر کوچولو ! از این حرفش خوشم نیومد ! گفتم :می تونم بیام تو تا یکم باهم..... که تیزی شمشیر زیر گلوم بود ■ تو غ.ل.ط می کنی با همسر من صحبت میکنی کاول ! (بدبخت کلا دوست داره شمشیر بکشه رو این و آن)
کلارا : از روی درخت بلونا رو تماشا می کردم. شبیه مادرش بود ! مادری که من منجمدش کرده بودم. با لبخند گفتم : خوشگله ! ○ کلارا ! ♢ فینا ؟ ○ باز داری بلونا رو دید میزنی ؟ ♢خودت گفتی مراقبش باشم ○ گفتم مراقب نه اینکه دید بزنی ! ♢ به هرحال اگه میخوای من میرم .... ○ کجا؟ تقصیر خودت هست ، میخواستی مادرش رو منجمد نکنی ! ♢ چرا ؟ ○ ببین بلونا خیلی برای من مهمه چون من روح ققنوسم و اونم منه و منم اون ! ♢به هرحال من ازش محافظت میکنم همش تقصیر اون کارول ..... ○ آرامشت رو حفظ کن! ♢ باشه ! حداقل به عنوان جادوگر و یک بانو دوست ندارم روی درخت باشم ! ○ خب نی تونم خودت رو نامرئی کنی ! به هرحال از بلونا محافظت کن وگرنه ک.ش.ت.م.ت! ♢ چشم ! هنوزم به بلونا چشم دوختم . داخل کتابخونه داشت کتاب های ممنوعه رو مطالعه می کرد ، پس اون آلیسا چیکار میکنه ؟ اون تا 12 سالگی جادوش مهر و موم شده و نباید باز بشه ! بلونا : وقتی آلیسا بهم گفت نباید تا 12 سالگی از جادو استفاده کنم بهم برخورد ! به هرحال من تو این 7 سال باید داخل برج خودم حبس بشم این تصمیمی بود که کارول گرفته ! من تا پایان 11 سالگی از و شروع 12 سالگی از اون برج نمیام بیرون و درس هام توسط دایه داده میشه ، چه بامزه ولی این من رو متوقف نمیکند . (6 سال بعد).....
خب نظرتون چیه ؟
7 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
26 لایک
پارت بعددددددد
وایی جعر من رو کامرون کراش زدممم ولوناعم خیلی خوشمله لامصببب بلوناااعم خیلییییی خوشگلههه😔💅
فقط و فقط کامرون
من رو همه کراش میزنم😂😔💪🏻
اون همون لیویسه دیگههه من رو همه کراش میزنم خواهرم
منظورت کارلوسه؟
عار
مگه نگفتی روزی دوبار میزارم پس چرا نمیزاری
امروز خرید هستیم دیروز محدودیت تست داشتم فقط تونستم اون یکی داستانم رو بذارم
ملودیمو کی پس میدی؟ 🌚
شرمنده امروز کلا خریدیم با خانواده نمی تونم
هعی باشه....
عالیییییییی
مرسییییییی
یسسس بالاخره ۶ سال بعددددد
عالییی
و داستان آغاز خواهد شد
ممنون
اره تازه شروع شده🗿😂
خسته شدممم چند ساعت مونده تا این محدودیت تست تموم شههه؟
تا 11 صبح
در انتظار پارت های بعد ⏰⬅⬅💀
بهم محدودیت تست خورده
☺😑😑 ممد کدوم قبری هستی بیام خفت کنم 💣💣💣
عالیییییییییییییییییییییییییییی
مرسییییی