ناظر گلم هم نگاش کن و هم منشر کن میخوام دیگه از این به بعد فعالیتممو بیشتر کنم لطفا منتشر کن
فردا ساعت ۱۱ صبح در خونه ی عزیز:داییم صدام میکرد میگف پاشو ثنا خانم(داییم از بچگی بهم خانوم میگف)پاشدم به همه صبخیر گفتم و رفتم دستشویی بعد وقتی که میخواستم بیام بیرون علی جلوم سبز شد و سه متر پریدم رو هوا و جیغ زدم علی دستمو گرفت. علی:چته؟! من:تو اومدی جلوم وایسادی منم ترسیدم خوب علی:میخوام باهات حرف بزنم وقت داری؟!
من:ام...چرا...وقت دارم بگو حرفتو. علی:خوب....راستش....امم...چجوری بگم...آخه..(حرفشو قطع کردم)من:میتونی فقط سریع بگی گشنمهههه علی:قضیه ی دیروز خیلی سخت گذشت. عرشیا(دادشم)بهم زنگ زد و گف که من باهات چیکار کردم حتی الانم چشات پف کرده،
8 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
13 لایک
بچه ها واقعا من برای این تست خیلی زحمت کشیدم چرا لایک نمیکنین ۱۵ نفر نگاه میکنن و فقط ۳ یا ۲ نفر نظر میدن بابا منم آدمم ها لطفا درک کنین میخوام از این به بعد فعالیتم بیشتر کنم پس لطفا نظر هاتونو بگین اگر خوشتون اومد یکی دیگه هم میسازم یه داستان دیگه از تخیلم
بازدید کمه یعنی ناظر امتیاز پایین داده
میشه بپرسم چند سالته؟
البته ببخشیدا(:
امسال ۱۶ سالمه
اوممم
هی;
زیر24ساعتبکمیدم.
واگهمیشهبهتستآخرمسربزن..هیهی))
اگهمایلی..پینمیکنی؟ممنونم-