ناظر قشنگم تمام قوانین رو رعایت کردم 🍂😐
جونگ کوک : خوب برادر من هم بروم، خدانگه دار یونگی خداحافظ 🙃 یونگی کلافه دستی به موهای خود کشید یعنی برای چه شاهدخت آتوسا قرار است بیاید پیش او ذهنش آنقدر درگیر این مسئله شده بود که فراموش کرده بود باید برود پیش خواهرش که تازه از اروپا آمده ، پس خودش را کمی مرتب کرد و به سمت اتاق خواهرش جین هو راه افتاد در راه با مادرش مواجه شد ، تعظیمی کرد و گفت: ملکه مادر چیزی فهمیدید؟ ملکه مادر: بله فرزندم ، شاهدخت آتوسا بخاطر این اینجا میآید که به تو آموزش بدهد که چطور قدرت درونت را کنترل کنی. یونگی : اما ملکه مادر خود پدر بهم گفتند که زمانی که به سن ۱۵ سالگی رسیدم بهم آموزش میدهد که چطور آن را مهار کنم. ملکه مادر لبخندی از روی غم زد و با صدایی کم گفت فرزندم پدرت مریض است و احتمالا تا ۴ ماه دیگه زنده است و برای همین مجبور شدیم که به تو سریع تر آموزش را بدهیم چون بعد از پدرت تو باید این کشور را هدایت کنی
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 لایک
بک بده
این پارت خیلی کیوت بود پارت بعد لطفا🥺😊
هعییی تاکومی تو امید من شدیی
قربونت برم الهی😘🥺
🔥🖤