ساعتها تو اتاق نشسته و داره به اتفاقی که حدود دوماه پیش اتفاق افتاده فکر میکنه! هنوز نتونسته درباره اش با جونگ کوک حرف بزنه! یا بهتره بگیم میترسه! اینکه احساس میکنه حسی که نسبت به جونگ کوک داره مانع این میشه باهاش حرف بزنه! البته این حس فقط در حدیه که بگه من از جونگ کوک خوشم میاد همین! هیچوقت جمله دوست دارم رو به زبون نیاورده احتمالا هنوز از این حسش مطمئن نیست. شاید بهتر بود اول یه ذره بیشتر درباره جونگ کوک بفهمه. با تقه ای که به در خورد از افکارش بیرون اومد. و اجازه ورود به شخص پشت در داد. بعد از باز شدن در آجوما پشت در نمایان شد _ خانم ناهار حاضره بفرمایید. + باشه الان میام. بعد از خروج آجوما از اتاق دستی به سر و روش کشید و به سمت سالن غذا خوری حرکت کرد.
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
63 لایک
قیافه منی که گذاشتم همه پارتا بیاد و بعد بخونم😎
لازم نیست منتظر بمونم
😂😂
عالییی
عالییییییییییییییییییییی
اولین کامنت ♡♡♡♡
ممنونم
♡♡