5 اسلاید صحیح/غلط توسط: Kooki انتشار: 2 سال پیش 218 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
ناظر منتشر کن لطفا❤
لایک کن بعد برو بعدی لطفا😐ناظر منتشر کن ❤
از زبان امیلی : وای خدای من آخه این شین هه از کجا اومد همینو کم داشتم فکنم اینم باید از سر راهم بردارم ، از زبان راوی : همه چی اون روز به خوبی تا اینکه فردا شد ، از زبان تهیونگ : صبح با صدای داد تهیان که از بیرون چادر می اومد بیدار شدم رفتم ببینم چرا داد میزنه که دیدم آمبولانس اومده و داره خانم شین هه رو میبره و تهیان داره سر نگهبانا داد میزنه و اونا رو اخراج کرد و از کمپانی نگهبان جدید خواست رفتم طرفش و ازش پرسیدم ، تهیونگ : چی شده؟ چه اتفاقی برای خانم شین هه افتاده؟ ، تهیان : اونطور که معلوکه یکی میخواست اونو به لتق (برعکس بخون) برسونه ، تهیونگ : چ...چیی واقعا ؟ ، تهیان : از این به بعد باید بیشتر مواظب خودت باشی ، تهیونگ : باشه
از زبان امیلی : بازم این تهیان داره داد میزنه کلا اصلا اعصاب نداره😐رفتم ببینم چرا داره داد میزنه از بقیه شنیدم که دیشب خانم شین هه به لتق(برعکس بخون) رسیده خیلی متعجب شدم یعنی آدم دیگه ای بقیر از منم اینجا هست که بخواد اینکارو بکنه😐فکنم باید بیشتر مواظب باشم همون لحظه دیدم تهیونگ داره میاد نزدیکم ، تهیونگ : سلام امیلی خوبی؟ ، امیلی : سلام مرسی ممنونم شما خوب هستید؟ ، تهیونگ : ممنون منم خوبم میخواستم بهت بگم که شنیدی چی شده؟ ، امیلی : آره شنیدم خیلی ناراحت شدم شما باید بیشتر مواظب خودتون باشید ، تهیونگ : ممنونم که به فکرمی تو هم باید مواظب خودت باشی ، امیلی : چشم:) ، تهیونگ : الان بیا داخل چادر مخصوص میکاپ باید میکاپم کنی تا ۲ ساعت دیگه باید بریم سئول ما کنسرت داریم ، امیلی : باشه ...فقط میشه یک چیزی بگم....ام.... ولش کن نمیگم ، تهیونگ : نه نه بگو خجالت نکش ، امیلی : میشه منم ...باهاتون بیام سئول ، تهیونگ : سئول؟ اما چرا؟ ، امیلی : چون دلم میخواد یکی از دوستام رو ببینم خیلی وقته ندیدمش ، تهیونگ : باشه میتوتی بیای ، امیلی : اما اگه تهیان نزاره چی؟ ، تهیونگ : نگران نباش اون رو حرف من حرف نمیزنه ، امیلی : ممنونم ، تهیونگ : خواهش😉
تهیونگ رفت سمت چادر تهیان ، تهیونگ : سلام تهیان خوبی ، تهیان : سلام مرسی کاری داری؟ ، تهیونگ : آره کارت دارم میخواستم بگم که امیلی هم میخواد بیاد باهامون سئول ، تهیان : چرا اون همین جا میکاپت میکنه تا سئول هم که راهی نیست پس میکاپت خراب نمیشه نیازی نیست بیاد ، تهیونگ : آخه گفت داخل سئول کار داره ، تهیان : چه کاری ؟ ، تهیونگ : گفت میخواد دوستش رو ببینه ، تهیان : باشه بیاد ، تهیونگ : اوکی ممنون ، تهیان : خواهش حالا زود برو حاضر شد دیر میشه ، تهیونگ : باشه ، از زبان راوی : اونا همگی حاضر شدن و سوار ون شدن و به سمت سئول حرکت کردن وقتی رسیدن استدیو تهیونگ اومد سمت امیلی و بهش گفت : خب حالا میتونی هرجا خواستی بری بادیگاردا تو رو میبرن ، امیلی : نه آخه خودم تنها میخوام برم ، تهیونگ : اما.. ، امیلی : لطفا آخه میخوام یکم قدم بزنم ، تهیونگ : باشه هر جور راحتی فقط تا قبل ساعت ۱۲ برگرد لطفا چون باید برگردیم ، امیلی : باشه حتما خداحافظ ، تهیونگ : خداحافظ مراقب باش ،
از زبان امیلی : بعد از اینکه از تهیونگ خداحافظی کردم داشتم قدم میزدم و به خاطراتم با هیونجین فکر میکردم دقیقا تو همین خیابون آخرین بار ازش خداحافظی کردم🙂💔 کاش هیچ وقت ترکم نمیکرد و باعث نمیشد از همه پسرا متنفر بشم بالاخره رسیدم خونه هی سان و با همه احوال پرسی کردم تا اینکه رسیدم به سوک...
5 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
20 لایک
بنظرتون کی شین هه رو به ق.ت.ل رسونده؟ 😉
بعدی عالی ❤❤❤
ممنون 😘
باشه لاوم:)
بابای اریانا؟🗿✨
نمیدونم شاید😂
ಥ‿ಥ
عالییی بید(خیلی زیادی خوبه)👌🏻✨
ی امضا میدی؟🗿👌🏻💕
ممنون عشقم❤
البته که میدم اما چجوری😁😂
هیم پارت بعدددد😐👍
چشم لاوم:)