
و بازم تاخیر متاسفم درگیر کاری مدرسه ام و یه قولی بدید بیشتر حمایت کنید قول میدم زود به زود پارتارو میزارم
《♧Unexpected love¡¿》 《♧عشق غیر منتظره¡¿》pt8 ا.ت:/ داشتم با لب تاپم لیست ماشینایی اروپایی و که توکره نیستو تهیه کنم بعد از تهیه ی لیست از اتاقم رفتم بیرونو لیستو دادم خانم هانگ *خانم هانگ لیست ماشینا &ممنون رفتم سمت در اتاق اتاق اقای کیم و در زدم ÷ساعت 10 بود داشتم چند تا برگرو مهر و امضا میکردم که در اتاقمو زدن بفرمایید *با شنيدن صدای اقای کیم وارد اتاق شدم و به نشانه احترام خمو راست شدم روز بخیر جناب کیم ÷با بیاد اوردن او صحنه دستامو مشت کردمو خودمو کنترل کردم روز بخیر *منشی هانگ گفتن که قرار من با شما به نیویورک سفر کنم ÷درسته *اما برای چی من باید همراهتون بیام ÷چون من میگم...این وظیفه شماست که به حرف رئیستون گوش کنید جناب کیم خیلی ترسناک شده بود بغض گلمو گرفت چرا اینقد عصبانی بود از در رفتم بیرون لازم نبود انقد باهام تند رفتار کنه داخل اتاقم شدم گوشیمو نگاه کردم که دیدم 12 میسکال از کانگهو دارم
کانگهو:/ از شرکتم رفتم بیرون تا برم محل کار ا.ت که گوشیم زنگ خورد با دیدن شماهره ا.ت چشمام برق زد *الو ×الو برا چی گوشیتو جواب نمیدی هااا *خب تو اتاقم نبودم ×میدونی چند بار بهت زنگ زدم داشتم سکته میزدم *حالا که میبینی خوبم فع... ×ااو ا.ت باشه باشه ناراحت نشو *حالا چیکارم داشتی ×هی..هیچی میخواستم بگم امشب زود میای خونه *خب همون ساعت همیشگی دیگه ×عا اهان باشه فعلان
نامجون:/ میشود ناراحتیو بغضو تو چشمای قهوه ایو درشتش خوند اشک تو چشاش جمع شده بود و من که بی توجه بهش ناراحتش کردم زنگ زدم به جین +الو نامجون ÷جین هیونگ سلام +سلام نامی چیزی شده ÷نه فقط میخواستم بگم من فردا میرم نیویورک خواستم بگم یوقت نگران نشی +باشه ولی کارای شرکت جدیدت چی ÷وقتی برگشتم بهش رسیدگی میکنم +لازم نیست من انجامشون میدم +نه نمیخوام تو زحمت ÷حرف نزن یساعت دیگه میام اونجا ÷واقعا ازت ممنونم منتظرتم باید میرفتم و برگه موافت با شرکت جیدیمو میگرفتم و از اتاقم رفتم بیرون و به خانم هانگ گفتم که میرم کجا و اگه جین اومد بهش بگه که منتظرم بمونه
{پرشزمانی} "اززبونشخصسوم" جین اومد و توی اتاق منتظر نامجون موند ا.تم داشت راجب شرکتای صادر ماشین تحقیق میکرد نامجون به شرکت برگشتو بعد از صحبت با جین روی مبل راحتی اتاقش خوابش برد
ا.ت:/ ساعت 8 ونیم شب بود باید لیست شرکتای خیلی خوب که راجبشون تحقیق کرده بودم و میبردم و میدادم به جناب کیم ولی با بیاد اوردن اون صحنه متوقف شدم از اتاقم رفتم بیرونو لیستو دادم به خانم هانگ و گفتم تا بدش به رئیس و خودم برم خونه وسایلامو ورداشتم و وارد اسانسور شدم کا با شنیدن صدایی متوقف شدم...
نامجون:/ چشمامو باز کردم که دیدم ساعت 9 از جام بلند شدمو کتمو پوشیدمو از اتاقم رفتم بیرون که خانم جئونو دیدم ک داشت وارد اسانسور میشد که بره ÷خانم جئون *با شنیدن صدا به ارومی برگشتم و با جناب کیم مواجه شدم ÷وارد اسانسور شدمو دکمه پارکینو زدم داشتید میرفتید *بله ÷میرسونمتون *ممنون مزاحم شما نمیشم ÷میتونم باهاتون حرف بزنم *لابد دوباره میخواید دعوام کنید یا تحقیرم مگه من بهتون چی گفتم که اونجوری تند باهام صحبت کردید ÷م..من..متاسفم *باورم نمیشد ادم با اون هاتی و سردیش اینجوری کیوت و ناراحت بشه ÷سوار ماشینم شدیم ازشون خواستم که جلو بشینه پامو گزاشتم رو گازو حرکت کردم ÷ن..نامزدتون اجازه میدن که بیاید *ک..کی ÷نامزدتون *ن..نامزدم..من که نامزد ندارم جناب کیم ÷ندارید پس اون...مهم نیس *داشت راجب چی حرف میزد
اینم از این پارت حمایت کنیدا
ممنون به تستم سر زدی لایک و کامنت یادتون نرهههه
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
یمسخسخسنسهخسخیین عررررر
خیلی خوفه