های گایز بعضیاتون داستانم رو دوس داشتید و پارت دو هم ساختم و لایک و کامنت یادتون نره و منو فالوکنیدددددد👻👻👻👻
(صحنه به یک هفته پیش برمیگردد) راوی(همون هارلی): 💙❤خب بعد ازاد شدن از زندان همه ی زندگیم تو کلوپ جیمن بود. برا همین با و. ی. س. ک. ی مورد علاقم زدم بیرون... 🎞(قرمزی ناگهان جلوی هارلی ظاهر می شود) قرمزی: اوه سلام هارلی 🥰کارت داشتم میشه؟؟؟؟ هارلی: امممم.... شاید بتونم وقتمو برات هدربدم😕🤣.....(هارلی و قرمزی به جای خلوتی می روند)
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (0)