
سلااااااام ببخشید من چند وقت حالم خوب نبود بخاطر همین دیر شد از اونایی که داستانم رو میخونن معذرت میخوام❤️🖐️

این دختره ت/ هستش از زبان ت/ وقتی تهیونگ پرید ب. غ. ل. م خیلی خجالت کشیدم🙈❤️ ولی خودمو جمع و جور کردم و منم ب. غ. ل. ش کردم و گفتم:دلم برات تنگ شده بود تهیونگ😊دیدم ولم نمیکنه😂گفتم:نمیخوای ولم کنی اگه میدونستم اینقد خوشحال میشی زودتر میومدم😜😅
تهیونگ رو از خودم جدا کردم دیدم روگونش اشک ریخته😳انگشت اشارمو بردم روی صورتش گفتم:این بخاطر منه😳؟!؟تهیونگ سریع اشکو پاک کرد و گفت :دلم خیلی برات تنگ شده بود😭🥺 لبخندی زدمو به اعضا نگاهی کردم که با تعجب دارن به من و تهیونگ نگاه میکنن یکم خجالت کشیدم ولی خب خودمو جمع و جور کردم که فک نکنن خبریه همه چیز عادی به نظر برسه😂گفتم:سلام✋ اعضا:سلام تو همون دختری هستی که تو کاراگوئه اون پسر رو زد؟! تعجب کردم اونا اونجا چیکار میکردن؟! گفتم:شما اونجا بودین؟ تهیونگ:آره اون پسره کی بود؟ قضیه ی پسرو تعریف کردمو گفتم: متاسفانه هرجا میرم یهو مث جن ظاهر میشه😅
قیافه تهیونگ عصبانی شد ولی خب من به روی خودم نیاوردم و خندیدم بعدش گفتم:خب من تازه رسیدم نیویورک خیلی خستم فقط اومدم ببینمت و برم و بخوابم😊😅تهیونگ:بخاطر من اومدی😍؟ اعضا خندیدن😂منم گفتم:آره دیگه بخاطر تو اومدم وگرنه بیام نیویورک چیکار کنم؟😒خنده ی مستطیلی زد😄منم به این حجم از کیوتش خنده ی آرومی کردم داشتم حرف میزدم که دیدم یه پسر و یه دختر مث یوزپلنگ دارن به سمتم میان😳ماسک داشتن دوتاشون نمیشد شناخت......

عکس بالایی جک هستش من و همه ی اعضا با تعجب داشتیم نگاه میکردیم که دوتاشون پریدن بغل من😟من هنوز تو شک بودم که اینا کین؟ گفتم:شما کی هستین؟ ماسک هاشون رو در آوردن😍گفتم:واااای شما اینجا چیکار میکنین خیلی دلم براتون تنگ شده بود اونا جک و کارا بودن🤩دوباره سه تامون پریدیم بغل هم دیگه قیافه ی اعضا اینجوری بود:🧐😧😳 ولی قیافه ی تهیونگ فرق داشت اون داشت با عصبانیت به جک نگاه میکرد😡از هم جدا شدیم جک:میدونی چقد دلتنگت بودم دختر چرا اینقد دیر اومدی نیویورک؟😐کارا:آره خیلی بدی مارو فراموش کردی و رفتی🥺🤧

عکس بالایی کارا هستش ت/:منم خیلی دلم براتون تنگ شده بود☺️جک اومد دستشو انداخت دور گردنم و گفت میشه دیگه نری کره؟!😞 تهیونگ خیلی عصبانی اومد سمت جک تهیونگ:سلام😡 کوک:اژدها وارد میشود😂تهیونگ یه نگاه بدی به کوک کرد که مفهمومش این بود(ببند تا نیومدم) کوک هیجی نگفت و ساکت شد☹️جک دستشو از دور گردن من برداشت و گفت:سلام🙂شما؟ ت/:تهیونگ دوست منه☺️جک:اوه عجب دوستیه که اول اومدی دیدن اون کلا مارو یادت رفته ببینم نکنه خبریه آجی؟!😈 وقتی گفت آجی تهیونگ اخماش از هم باز شد انگار خیالش راحت شد و لبخند زد🙂 تهیونگ:ت/گفته بودی خواهر و برادر نداری که؟! ت/:آره ندارم😁
ت/:ندارم ولی خب این دونفر از خواهر و برادر بهم نزدیک ترن و از وقتی بدنیا اومدم همیشه کنارم بودن تا 4 سال پیش که اومدم کره😊تهیونگ:آهان خب بشینین که غذا بخوریم الان دارن غذا میارن جک:نه خیلی ممنون ما میریم شما ها راحت باشین ما مزاحم نمیشیم 😁نامجون:نه بابا مزاحم چیه بشینین ما خیلی هم خوشحال میشیم☺️با اصرار زیاد نشستیم و شروع کردیم به غذا خوردن بعد غذا شروع کردیم به بازی کردن😄نشسته بودیم داشتن بقیه حرف میزدن و میخندیدن من خیلی خسته بودم تهیونگ و جک کنارم بودن واقعا خوابم میومد😴 از زبان تهیونگ یهو دیدم ت/سرش افتاد روی شونه جک و خوابش برده جک داشت با جین حرف میزد خواست ت/رو بغل کنه راحت روی زمین که بخوابی من حسودیم و شد و عصبانی شدم😞😡برای همین فوری سر ت/رو گذاشتم روی پای خودم و گفتم :جک تو راحت باش☺️جک:اشکال نداش من راحت بودم تهیونگ:آخه دیدم داری با جین حرف میزنی گفتم اذیت نشی🙂ولی خب توی دلم قضیه یه چیز دیگه بود😍یهو نگام رو روی بقیه بردم که دیدم کوک داره با خنده ی شیطانی بهم نگاه میکنه😈تهیونگ :چیه جرا اینجوری نگاه میکنی😕!؟ کوکی:بگم😅؟!؟! تهیونگ:نه نگی بهتره😐 بعد دوساعت تصمیم گرفتیم که بریم ت/ بیدار شد جک و کارا بهش گفتن بیا بریم خونه ت/ قبول نکرد اونام چون میدونستن چرا ت/ نمیاد اصرار نکردن و رفتن ت/: خب پسرا خیلی ممنونم بابت امروز خیلی خوش گذشت❤️جیمین:خیلی خوشحال شدم دیدمت ت/😉ت/:منم خیلی خوشحالم که باهاتون آشنا شدم جیمین:ت/ میگم میشه شمارت رو به منم بدی با هم دوست بشیم مثل تهیونگ☺️تهیونگ:بعدا خودم بهت میدم جیمین جان😡 جیمین :اوکی😧ت/:باشه حتما😊تهیونگ :فردا برات آدرس میفرستم بیا پیش ما تا شب خوش بگذرونیم☺️ت/:باشه میام آدرس بفرست🙂ت/خداحافظی کرد و رفت تهیونگ به طرف جیمین برگشت و گفت:که شماره ی ت/ رو میخوای😡؟ جیمین :نه نه نمیخوام دستت در نکنه😧(ای جان بچم ترسید)تهیونگ:حالا شد🤨 اعضا:😂😂😂😂
خب این پارت هم تموم شد❤️امیدوارم تعداد کامنت ها بیشتر بشه✨☺️🙏سعی کردم جای حساس کات نکنم چون خودم درد کشیدم🤐🤣
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
خیلی خوبی مرحبا 🌹
چرا کم مینویسی 😭 می خوای منو دق بدی.
عالی بود 😃 ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️
پارت بعدی 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍
بعدی بیشتره😂ممنونم عزیزم❤️😉
وای عالی بود🥰🤩😍
مخصوصا اون تیکه که جیمین گفت غلط کردم😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
بی صبرانه منتظر پارت بعدم🤩😍
❤️😂پارت بعد رو گذاشتم امروز تو بررسیه😉
من قبل این که از دست داستانت بمیرم تو رو میکشم بعد میمیرم 😂
عرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر ررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر رررررررررررررررررر😭
😂نه منو نکش گناه دارم من دختر خوبیم🙏🤐😂
عالیییی
✨💜
خیلی خلاقی فقط رمانتیک ترش کن 😂🤣 عاشقانه و جنایی هم اضافه کن 😂 مثل این فیلما میان میدزدن یکی و بعد باید بیان نجاتش بدن و بعدش هم 💋💋و بغل و ••••• 😂😂😂😂
چشم حتما❤️
💋💋💋💖💖💖💖💋💋💋💋💖👄👄👄
خیلی قشنگه عالی بود 🥰🥰🥰 پارت بعد رو خیلی خیلی زود بزار منتظرم کیوتی جونم 🥰😍😍 تازه kissهم زیاد کن
باشه حتما✨🖐️❤️