امیدوارم دوسش داشته باشید 😊 ناظر لطفااااا منتشر کن
از زبان آریانا : داشتم داخل راه رو شرکت قدم میزدم و به ۲ سال پیش فکر میکردم که باهاش اینجا بودم و با هم میگفتیم و میخندیدیم که یهو هی سان اومد و منو صدا زد ، ( هی سان دوست صمیمی آریانا هست و دختره ) هی سان : وای آریانا کجایی دو ساعته دارم دنبالت میگردم بیا آقای لی مین جلسه گذاشته و باید همه بریم گفت کار خیلی مهمی داره ، آریانا : باشه برو من میام ، هی سان : نه نه تو رو تنها بزارم ۲ ساعت دیگه میای بیا همین الان بریم تا نبرمت نمیرم بدو بیا ، آریانا : باشه 😑 ،
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
24 لایک
اولین کامنت عالی ❤💖
مرسی لاوم:)