10 اسلاید صحیح/غلط توسط: LOKI.M انتشار: 2 سال پیش 67 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
مثل همیشه یه روز آدی داخل امارت اسلندرمن بود،جف بااسمایلی داشتن نقش برای به چوخ دادن عصاب اسلندرمن می کشیدن، سالی هم عروسکشو فروکرده بود داخل حلق سپلندرمن،بنم داشت دسته ایکس باکسشواز دهن سید(حیوون خونگی ایسلس جک) درمی آورد،ایسلس جکم داشت به کارسیدنگاه می کرد،هودی وماسکی آشپزخونروبه گندکشیدن،اسلندرمن دیگه ردداده،جیسون داخل اتاقش،جاج انجل داشت قربون صدقه ایسلس جک می رفت ،لفینگ جک هم معلوم نبودکجاست،توبی هم بدجور رفته بود روعصابم،جین که باچاقومی خواست کلاک ورک روبکشه چون از دستش عصبیه،توهم داشتی زلگورو خفه می کردی(بنده از زلگوبدش میاد)
من:اسی.اسی:ها.من:چطورساخته شدی.اسی:خوب. . ..جف لیز خورد افتادرواسمایلی،اسمایلی افتادرو سالی.اسی:نمایشگاه موجودات ترسناک بودم.من:خوب.سالی افتادروجین،جین افتاد رو جیسون.اسی:خیلی هازامبی یاموجوداتی مثل این ساخته بودن.من:دیگه.جیسون افتادروهودی،هودی افتادروماسکی.اسی: ولی یه دانشمندمنوساخت،برای این نمایشگاه خیلی هیجان داشتم وبادانشمندم رفتیم نمایشگاه.ماسکی افتادرولیو،لیوافتادروبن. اسی: برخلاف تصورم هیشکی از من خوشش نیومد.بن افتادرو اجنل،انجل افتادروجک،جک افتادروسید.اسی:اون شب،شب بدى بود و من با دانشمندم برگشتم ازمايشگاه،حداقل خوشحال بودم كه اونو داشتم.سیدافتادروتو،توافتادی روتوبی،توبی افتادروچاقوهاهمه پرت شدسمت هودی
اسی:تا اين كه اون بهم گفت برم تو يه محفظه شيشه اى،منم رفتم. هودی از ترس جاخالی دادوچندتا تیراش خوردبه لوستر.اسی:وقتى اون اسلحه رو جلوم اورد،تازه فهميدم مى خواد چيكار كنه!مى خواد منو بكشه.من:آخی ):.لوسترنزدیک بودبخوره به سالی،جف کمکش کردچاقوش افتادداخل سینک.جف:چاقوم.من:دیگه.اسی:من وحشت زده به كسيى كه خيلى دوستش داشتم نگا كردم،شيشه رو شكوندم و اومدم بيرون.توپای جفوگرفتی لیوهم ان یکیشو.جف: نکشیدکندینم.من:دیگه؟.اسی:خيلى ها سعى كردن منو بكشن ولى نتونستن و من اونا رو كشتم و به دانشمندم نگا كردم 0_0
چاقوجف بیرون اومدویه سیل بزرگ راه افتاد.بن:آببب.من شناکردم ولی نتونستم دروبازکنم.سالی:کمک می کنم.یه دفعه زدهمه جارو آتیش زد.تو:آتییششش.خونه منججرشد وهمه بالای آبشاز بودن. من:دیگه(:.اسی:به دانشمندم نگا كردم كه ترسيده بود ولى محل ندادم و كشتمش و ديوار رو شكوندم و از ازمايشگاه رفتم بيرون. آبشارکم شدوهمه داشتیم میوفتادیم پایین.سالی:جیییغغغ.تو: کاکتوس.بن:آببب.جف:چاقوممم.لیو:آتیشش.من:دیگه.اسی:بعد از اون موقع ادم مى كشتم x_x.همه افتادن داخل کاکتوسا منوتوهم افتادیم رومبل.من:تنکس.اسی:خواهش
چندروز گذشتوخونروازنوساختیم.بن ومن داشتیم گیم می زدیم که سپلندرمن باکلی بادکنک وکاغذ رنگی اومد.من:بازچیه😑تورفتی تقویمونگاه کردی.تو:چی زه.من:جانم.تو:هفته رنگین کمونه.کله ساختمون:ننننننههههههه.سپ:زودباشین همه جاروتزیین کنید. سالی وتوداشتین نوارهارومی چسبوندین.جف هم داشت بادکنکارو بادمی کرد،حالابادم نمی کرد همش توف بود.جف:چرابادنمی شه.من: چون توبلدنیستی.منولیوهم ناموصا می خواستیم باکنکاروبزاریم ولی جف بادکردن بلدنبود.جک:بروکنارتوبلدنیستی.من:مگه توبلدی😑یه دفعه دیدیم داخ یه صدم ثانیه همشونوبادکرد حتی اونی که دست جف بود.من،لیووجف:😓جک:☺
من:هوی بن پاشودیگه.بن:بازی که نمی کنم دارم آهگ انتخواب می کنم.تو:حالابزارببینیم چی انتخواب کردی.آهنگ گذاشت وصداشو تاآخرزیادکرد.من بلندبه توگفتم:چی زی می شنوی.تو:من صدای ذهن خودمم نمی شنوم.جف:خاموش کن اون بیصاحابو. بن:چییی.لیو:می گه خاموشش کن.سالی:خاموش کن دیگه.جک: کربازی درنیار خاموش کن بن.هودی وماسکی:دارم کرمی شم. که اسی مثل شوالیه سواربراسب سیاه نجاتمون داد.وکل خونه که رو هوابود اومدپایین.سپ:خوب بود.همه:😑🔪.سپ:تنبلی نکنید بیاین کمک
همه افتادن کف زمین از خستگی.ترندرمن:خوبید می خواید چیزی بیارم.من که ازشدت کیوت بودن ترندرمن خون دماغ شدم رودخونه خون راه انداختم.جف:همین مونده بود.تو:چیکارکنیم:/اسی دوتا دستمال کاغذی گذاشت روبینیم.لیو:کی تمیزمی کنه.همه:اسلندرمن. اسی:زرنزنیدخودتون.همه:چرا.اسی:چون دوست شماست.جف:هاناکو کیه.تو:نمی دونم.لیو:وجودخارجی داره.سالی: فکرنکنم بشناسم.جیسون:هاناکوچی هست.جین:تازه وارده. کلاک ورک:خوردنیه.جک:خوشمزس.هودی:توجیب جامی شه.توبی: پنکیکه.ماسکی:پروکسیه.انجل:زندست؟.لفینگ جک:مر. . .دست. من:خیانتکارا.اسی:😐
فردای همان روز،به زورم که شده مجبورشدیم خودمون تمیز کنیم. من:هی()(اسم خودتون).تو:چیه.من:یه عیده ی ناب دارم.تو: امید وارم مثل دفعه قبل سراز آتش فشان در نیاریم.من:نترس،می گم منوتوکه ایرانیم.تو:خوب.من:چطور جمع کنیم بریم مشهد.تو: چقدرم که تو واینا مسلمونین😒من:بیخیال.یه دفعه بلندجارزدم:کی میاد بریم ایرانننن.همه:مننن.همه رفتن وسایلشون روجمع کردن.*دم در امارت*من:خوب داریم می ریم مشهد.جف:مشنگ.من:اولند مشهد، دومندنگومشنگ وگرنه می گیرنت.توبی:توکشورشما نفس بکشی می برنت زندان.تو:به نکته کلفتی اشاره کردی
*درمشهد*همه ماسک زدیم.سالی:این شال گردن چیه روسرمون.من:بهش می گن شال،واینجابایدگذاشت.توراه بودیم که گشت ارشادجلومون روگرفت.پلیس:سلام خواهرم.من:سلام برادرم.پ:ایناچه نسبتی دارن.من:این پسر عموهامن.پلیس:اسماشون.من:این مومشکیه قولی،این درازه ممدقولی،این دختربچه گلی،این دخترمومشکیه سوسن گلی، این پسرموبلونده اکبرقولی،این پسر درازه مومشکیه کمال قولی،این دختریه چشمیه صغراگلی،این دخترموبلونده ناز گلی ،این رنگ پریدن سینا قولی،این پسوهودیه جعفرقولی، این پسرماسکیه امیرقولی،این تیک داره سینا قولی،پسر زخم داره پدرام قولی،این کناریم گل من گولی.پ:ممنون خواهر.من:ممنون برادر
تو:گول من گلی ها.من:به قرآن استرس داشتم.جیسون:من چی.من: توفراموش کردم.جف:اینجاکجاست.من:بهش می گن مسجد.وتاچشم بازکردم دیدم همه رفتن اونجا.من:برگردین. به یه بدبختی کشوندمشون بیرون.من:جایی نریدتامن نگفتم. تو:چیزه.من:ها.جف:گوشیت.من:چییییی.باسرعت به سمت گ مسجدرفت.من:گوشیش!.هجوم بردم کف حیاط.زن:حیاکن دخترم.من:گوشیه عزیزم.زن:به من گوش بده.من:هاچی.زن: دخترم چادرت.خواستم جواب بدم که تواومدی دست گذاشتی رصورتم وبردیم بیرون.من:بزارجواب بدم.تو:بیخیال.یه دفعه پولیس اومدگرفتمون.من:چراگرفتینمون.پ:این همکارتون داشتن دزدی می کردن اسم شمارم آوردن*بازداشگاه*من: هیچی لونمی دینا.پ:اول ازشما(جف)می پرسم.جف:ببینید من نه مجرم تحت تقیبم نه آدم کش....تم نه قا....تلم.پ:😓، خوب شما«توبی»من نه آدم کش......تم نه جایی روآتیش زدم.پ:😓،فکرکنم مشکل مغزی دارن.من:درسته آوردیمشون اینجاتادعاکنیم خوب شن.پ:موفق باشید.وآزادمون کردن😐
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
6 لایک
👍🌸