یوهاها😂من اومدم 😎 اینم پارت یک بخونید و حال کنید کامنت و لایک نشه فراموش ♥️🙂
چند هفته ای از ماجرای جنگل گذشته بود و ان چهار نفر هنوز باهم صحبت نکرده بودند گمراهی در چشمانشان موج میزد اما اریا ..............سارا کار جدیدی در کافه پیدا کرده بود قصد داشت رای رفتن به دانشگاه پول جمع کند . او از بعداز ظهر تا غروب در کافه کار می کرد و حقوق خوبی هم داشت .
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
4 لایک
مثل همیشه عالی و پرفکت سنپای@_@ . هی کراشم فقط تو کار لبخند تلخه...😑😂
اره خیلی تلخه خیلیی🥺....خودم تازه فهمیدم ثبت شدن سکته کردم 🙄