
(شب).....هوسوک.ولی چقدر حال داد......جینا.اره اما همه جام درد میکنه.....هوسوک.عیبی نداره.....جینا.بلند شو بخوابیم فردا باید بریم سر کار......هوسوک.از روزای شنبه متنفرم......جینا.منم همینطور......(فردا)...+جینا.بلند شدیم و لباسامونو عوض کردیم...هرکی با موتور خودش رفت سر کار......من نمیخواستم اونجا کار کنم...اما شغل دیگه ای نبود.....رئیس اونجا....عاش..ق من بود و اذیتم میکرد.....هرچی بهش میگفتم من بوی فرند دارم گوش نمیکرد.....میگفت باید بیاد ببینمش.....من نمیتونستم این موضوع رو به هوسوک بگم......میترسیدم مجبورم کنه از اونجا بیام بیورن.....رسیدم سرکار....رئیسم خیلی بد نگاهم میکرد.....با عجله رفتم سر میز کارم......خوب بود که دو سه تا دختر و پسر کنارم بودن و اونا هم کنار من کار میکردن.....اینجوری باز خیالم راحت تر بود....
......تا اینکه رئیس صدام زد برم تو دفترش......سوهو.لی جینا....بیا دفترم......جینا.چشم.....(در بسته اس و کسی صداشونو نمیشنوه)....سوهو.چیشد چرا کسی باهات نیومد؟.... نکنه دروغ میگی که بوی فرند داری؟.....اره دروغه.....جینا.رئیس من کار دارم باید برم.....رئیس.کار تورو من تایین میکنم......(میره سمت جینا و اون میخوره به دیوار)....+جینا.جوری بهم نزدیک بود که نفساش میخورد تو صورتم......(ناظر منتشر کن لطفا)....سوهو.اگر تا سه روزه دیگه با همون بوی فرندت که میگی نیای اینجا مطمئن باش پشیمون میشی....کاری میکنم که برای همیشه برای من بشی......جینا.و اگر با بوی فرندم اومدم چی؟...استفا منو قبول میکنی......سوهو.معلومه که قبول میکنم......جینا.پس اگر اجازه بدید من برم سر کارم.....سوهو.بفرما بیبی...
..+جینا.بیچاره شدم.....باید یعنی به هوسوک.بگم؟.....یا برم یکی رو از خیابون بیارم و بگم بوی فرندمه؟.....خدایا من چرا این جا کار میکنممممم.....بدبختی پشت بدبختی........(شب میشه و جینا میره خونه اما هوسوک دیر تر میاد).....جینا.هوسوک.چرا الان اومدی؟...ساعت یازده شبه ها......هوسوک.جینا ولم کن حوصله ندارم.....جینا.چرا اوپا.....هوسوک.ول کن.....جینا.باشه.....بیا شام.....هوسوک.من نمیخورم.....جینا.من تا الان صبر کردم بیای.....هوسوک.اشتباه بزرگی کردی......(هوسوک میره تو اتاق)....+جینا.قطره اشکی از گونم افتاد.....اون توی این یازده سال هیچ وقت اینجوری نکرد.....چش شده؟.....(ساعت دوازده)....تق تق....هوسوک.چی میخوای؟.....جینا.گفتم حالت خوب نیست بیا اینو بخور نوشیدنیه که دوست داری....
..(هوسوک با عصبانیت از روی تخت بلند میشه)...هوسوک.تو نمیفهمی هااا میگم نمیخوام هیچی بخورم.....تو اصلا حرف منو میفهمی ..... همیشه همینقدر خیره بودی و به حرفام گوش نمیکردی.......+جینا.اون چی میگفت...من خیره بودم؟....نفهم بودم؟....با این حرفاش دلمو بدجور شکوند.....اشک توی چشمام جمع شد.......جینا.من نفهمم؟...الان من میرم تو هم هر کاری میخوای بکن من خرو بگو که برای تو نوشیدنی مورد علاقتو اوردم شاید که حالت جا بیاد.......+جینا.با سرعت از اتاق رفتم بیرون....کلید موتور رو برداشتم و رفتم بیرون...جلوی در بودم که هوسوک منو کشید تو حیاط......جینا.ولم کن.....هوسوک.معذرت میخوام....جینا.(با داد) ولم کن وگرنه......+جینا.و با برخورد یه چیزی به لب.ام باعث شد که حرفم نصفه بمونه
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی
پارت بعدی رو بزاری ها فهمیدی😒😒
بیاید باهم شعار بدیم(پارت بعدی پارت بعدی پارت بعدی پارت بعدی پارت بعدی پارت بعدی پارت بعدی پارت بعدی پارت بعدی پارت بعدی پارت بعدی پارت بعدی پارت بعدی پارت بعدی پارت بعدی)پارت بعدو بزاررررررررررررر
هر کسی که هوسوک مون رو دوست نداره🐄است😏
لطفا پارت بعدی😥😥
اسم تو هم جینا عه
بله😁
ناظر و منتشر کننده ی تست من بودم .عالی و زیبا بود😎👏👌.مایل به بک؟
تدددتدد
نندذالغال
سپنسنستس
ستسننسنسنن