
امید وارم خوشتون بیاد💗ببخشید پارت 4 رو دیر گذاشتم🙏
از زبون راوی:مینهو نشان رو توی دستگاه گذاشت که بره که فرمانده گفت:مینهو تو صبر کن باهات کار دارم. فرمانده:ماموریتت خوب پیش رفت؟ مینهو:آره خوب بود خیلی خوشحالم که تونستم یک ماموریتو درست انجام بدم فرمانده:ببینم واقعا فکر کردی من ا.ح.م.ق.م که داری تو چشمام نگاه می کنی و دروغ میگی؟ مینهو:نه فرمانده من قصد توهین به شما رو ندارم مگه چی شده؟ فرمانده:می پرسی چی شده؟ دیگه چی می خواستی بشه مأموریت رو که انجام ندادی حتی باعث شدی که یک آدم تو رو ببینه حالا این مشکلات خیلی جدی نیستن... ولی برای چی جلوی آدما از قدرتت استفاده می کنی؟!هااا (با د.ا.د) مینهو:من واقعا متاسفم🙏.. ولی اون دختر خیلی روی اعصابم بود منم کنترولمو ازدست دادم و از قدرتم استفاده کردم.
فرمانده:خیلی خوب برو استراحت کن خودم گ.ن.د.ت.و درست می کنم فقط جلوی چشمام نباش. از زبون راوی:مینهو به طرف اتاقش رفت تا کمی استراحت کنه که یهو در باز شد و یوگیوم با عجله به سمت مینهو امد و گفت: مینهو چیکار کردی که فرمانده دستور داده فرشته های حافظه(فرشته های هستن که همهی حافظه ی آدم ها رو پاک می کنن ) کارشونو شروع کنن. مینهو:چی؟ فرمانده می خواد چیکار کنههههههه؟ از زبون راوی:مینهو با عجله به طرف فرمانده می دوید و وقتی به فرمانده رسید گفت:میدونم الان دوست ندارید منو ببینید ولی لطفا حافظه اون دختر و پاک نکنید شاید اون خاطره هایی داره که دوست نداره از ذهنش پاک بشه.
فرمانده:مینهو ما باید حافظه شو پاک کنیم مگر نه برامون بد میشه من تصمیمُ گرفتن سعی نکن عوضش کنی. مینهو:فرمانده فقط یک فرصت دیگه بهم بدین من همه چیزو خراب کردم حالا خودم باید درستش کنم... خواهش می کنم🙏 فرمانده:خیلی خوب دیگه اصرار نکن فقط یک فرصت دیگه بهت میدم اگه دوباره فرصتتو از دست بدی همین کاری که خودم گفتم رو انجام میدم. مینهو:چشم فرمانده سعیُ می کنم.. خیلی ممنونم💜 از زبون راوی:مینهو به خونه ی می هی رسید داشت به سمت اتاق اون دختر می رسید که احساس کرد چیز محکم به سرش کوبیده شد...
مینهو:خوب من آدمم دیگه فقط نیازمند یکم وسایل گرون قیمت بودم همین.. می هی:دروغ نگو فکر نکنم تو انسان باشی چه برسه به دزد.. اگه بازم بخوای چرت و پرت بگی با همین چیزی که دستمه می کشمت... مینهو:خیلی خوب باشه اونو بزار کنار. تا با هم حرف بزنیم. می هی:میگه یا...... مینهو:باشه... باشه درسته انسان نیستم و من یک فرشته محافظ هستم. می هی:فرشته محافظ؟!.....
اگه دوست داشتی🧡لایک و کامنت یادت نره🥺😉
خدانگه دار👋
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
درود ، اگه میخوای آیدل بشی نظرسنجیام رو بخون بعد بیا پیوی!
درضمن بک میدم.😀👍🏼
عالی
ممنون💜
عکس تست منو کشت