
لطفا بخاطر اینکه داستان از جیهوپه حمایت هاتونو کم نکنید......بقیه اعضا دو برابر این بازدید داشتن چرا اینجوری میکنید؟...
جینا.مامان بابا تصادف کردن......هوسوک.چییییی کدوم بیمارستان؟.......جینا.بیمارستان سانگ شی.......هوسوک.بلند شو بریم ...(حاظر میشن و میرن با تاکسی بیمارستان)......هوسوک.سلام لی مین هو و و کیم هیون مین اینجان......؟؟.شما چه نسبتی باهاشون دارید......هوسوک.ما بچه هاشونیم......؟؟.اتاق مراقبت های ویژه سمت راست طبقه چهارم........هوسوک.ممنونم خانم.........هوسوک.جینا تورو خدا گریه نکن......جینا.اگر چیزیشون بشه چی......هوسوک.هم پدر مادر تو تصادف کردن هم ماله من.....هر چهارتاشون خوب میشن بهت قول میدم.........+هوسوک.اما با چیزی که دیدیم خشکمون زد.....پارچه سفیدی روی چهار نفر......از اتاق مراقبت های ویژه در می اومدن......جینا بدو بدو رفت سمت جن.ازه ها و روی یکیشون رو بالا زد....دکترا که میخواستن مانع اینکار بشن نتونستن.......اره اونا پدر مادرای ما بودن.
جیناهمون موقع از شدت گریه قش کرد و منم خودمو گرفتم تا حالم بعد نشه.........ما عزیز ترین کسای توی زندگی مون رو از دست دادیم......دوتا بچه هیجده ساله.....توی یه شهر بزرگ......بدون پدر مادر......چیکار میخوان بکنن؟.........بعد از تشیع جن.ازه زندگی رو کلا عوض کردیم.....با هزار تا بدبختی دوتا خونه رو فروختیم.........یه خونه یک خوابه کوچیک خریدیم....اکثر وسیله هارو فروختیم.....با پولش دوتا موتور خریدیم و کلاس رفتیم و گواهی نامه موتور سواری گرفتیم و هم من جینا با موتور رفت امد میکردیم......
با پول های مونده چند تا چک بابای جینا و بابای منو صاف کردیم و بقیه اشون توی بانک گذاشتیم تا سود ببریم و گشنه نمونیم.....جینا توی یه شرکت حسابدار شد و من توی یه رستوران کار میکردم......خدارو شکر زندگی بدی هم نداشتیم.......ده ماه گذشته بود........یه خونه کوچیک.......یه اتاق با تخت دو طبقه.......دوتا ادم که زندگی بهشون بد کرده بود.......اما اونا میگذروندن.........خیلی دردناک بود.......ما حتی درسمونو ادامه ندادیم........نزدیکای کریسمش بود....یه درخت اوردیم و تزیین کردیم.........چند وقت پیش جینا یه کفش خیلی خوشکل دیده بود اما بخاطر سایزش نتونست بخره........من کادو اون کفش رو بهش دادم........جینا یکی از بهترین ادکلن های سئول رو برام خریده بود.....
(فردا)......جینا.اوپااااا......هوسوک.چیههههه....جینا.بلند شو بریم بیرون.......هوسوک.چرااا بزار بخوابم.....جینا.نهههه بابا بریم بگردیم.......هوسوک.بعد از ظهر.....جینا.اوپا قول دادیا ......هوسوک.مگه میشه من بزنم زیر قولم؟.....جینا.ببینیم......حالا بیا برات صبحونه اماده کردم.....هوسوک.چشممم......(بعد از ظهر)......هوسوک.جیناشیییی بیا دیگه دقم دادیییی......جینا.وایسا اینم ببندم میام.....هوسوک.یک ساعت پیش بهت گفتم برو حاظر شو.......جینا.قر نزن اومدم......+هوسوک.با اومدنش قلبم لرزید...اون روز به روز زیبا تر میشد و......
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالییی😊🤍
عالی بود 🤍🤍
فالویی بفالوم
هایی دارلینگ🐻:]
سولویست تازه کار کمپانی الویت هستم🐻😍
به فنام تدی بر میگم🐻
_______حمایت میکنی؟پین چی؟🐻🍩
بفالوم از قبل فالویی