
جیهوپ : _ دختره با مِن مِن گفت : خب راستش می خواستم بگم چیز یعنی آخه _ حرفشو قطع کردم و گفتم : اگه می خوای چیزی بگی سریعتر بگو و طفره نرو _ نفس عمیقی کشید و چشماشو بستو پشت سر هم ربات وار گفت : خب تو خیلی خیلی داخل اسکیت کردن خوبی اما یه سری مشکلات داخل تکنیک ها داری خب من می خواستم بگم که __ دوباره داشت طفره میرفت لبامو با زبونم تر کردمو گفتم : می خواستی بگی که؟! _ سرشو انداخت پایین و گفت : خب می تونی مشکلاتتو برطرف کنی يعني می تونم بهت کمک کنم مشکلاتتو بر طرف کنی _ می تونستم؟ معلومه که نه من یه...
میتونستم؟ معلومه که نه من یه آیدول بودم نمی تونستم ریسک کنم همینجوریش کلی شایعه پشت سرم بود پس با صراحت کامل یه کلمه ی دو حرفی رو به زبون آوردم : نه _ سرشو بلند کرد و تو چشمام زل و گفت : چرا؟ _ گفتم : چی چرا؟ _ گفت : چرا ذره ای اطمینان کلامت توی چشات نیس؟! _ اخمی روی چهرم نشوندم و عینک آفتابیمو پوشیدم _ پوزخندی زدو زیر لب گفت : حالا میبینی کی برنده میشه _ ازش فاصله گرفتم و رومو برگردوندم که برم دقیقا قدم سوم رو برداشته بودم که صداش سر جام میخکوبم کرد :
گفت : هفت تا پسر که همشون ماسک و عینک آفتابی پوشیدن که به احتمالا 90 درصد بخاطر اینه که چهرشون دیده نشه و اون هفتا پسر همشون لباسای برند و مارک پوشیدن ( هر لحظه چشام گرد تر میشد) با لحنی سوالی ازم پرسید : خودت چی فکر میکنی این هفتا پسر خلافکارن یا... آیدول؟ _ لحظه ای تو شوک بودم چطوری؟ ینی اینقد ضایه اس؟ نباید اعضا رو می آوردم؟ برگشتم تا چیزی بهش بگم اما نبود رفته بود و منو اینجا سر درگم گذاشته بود خودمو جمو جور کردمو اعضا رو صدا کردم _ سلما :...
سلما : به توی پارک فکر کردم و پوزخندی زدم آخه با خودش چی فکر کرده بود؟! اونقدرام احمق نیستم به ساعت دور مچم نگاه کردم الان یه ساعتی میشد که داشتم طراحی میکردم طرح نهایی رو نگاه کردم هفتا پسر یدونه وسط و شیش تا سمت چپ شیش تا سمت راست صحنه ای که امروز دیده بودم _ جالب بود خیلی خیلی جالب _ از جام بلند شدمو کشو رو باز کدو و کاغذ حاوی طراحی رو داخل کشو گذاشتم امروز روز جالبی بود...!
جیهوپ _ جین : من که میدونم داری قرار میزاری! _ من : هیونگگگگگ صد بار گفتم بازم میگم من قرار نمی زارم _ یونگی از اونور خونه داد زد :...
لایک کنین و اگه نقدی راجع به روند داستان دارین حتما داخل کامنتا بهم بگین و حتما فالو کنین تا پارت های بعدو سریعتر بخونین :)))))
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
بچه ها من می خواستم پارت جدیدو بنویسم خواب رفتم بعدشم رفتم کلاس زبان همین الان اومدم الانم مهمون داریم 🙂 ️ بنابراین پارت جدید امشب منتشر نمیشه
فالو=بک:)
فالو=بک:)
فالو=بک:)
فالو=بک:)
فالو=بک:)
فالو=بک:)
فالو=بک:)
فالو=بک:)
فالو=بک:)
فالو=بک:)
فالو=بک:)
فالو=بک:)
فالو=بک:)
فالو=بک:)
فالو=بک:)
هووووووو پارتتتتت جدیددددد💃💃💃💃💃
بی صبرانه منتظر ادامشممممم
ایشالا فردا یه پارت طولانی و خفن براتون مینویسم عشق کنین :)))
هوووووووو💃💃💃💃🧡
عالیییی
سلما به منم اسکیت یاد بده😂
😂
بعدیییییی
چشمممم
افلینننن
عاح گشنگ بود
ولی کوتاه مینویسی یکم طولانی تر بنویس
مرسی و چشم سعیمو میکنم طولانی تره بنویسم 💙
خیلیییییییییی خوبببببب بود ولی من چرا توقع داشتم بهش اسکیت یاد بده🥲😂
مرسی ول خب همینقد سریع؟ به اونجام میرسیم 😁
اوووووووووو من کلا عجولم 😂😂