دوستان این یک داستان تک پارتی هست و اولین داستانی که من می نویسم پس اگر بد شد ببخشید
از زبان ادرین : بعد از شکست شرور و خدافظی از لیدی باگ برگشتم تو اتاقم و به این فکر می کردم ، لیدی باگ عاشم می شه ، اگه هویتم رو بدونه چی می شه که نفهمیدم کی خوابم برد. روز بعد از بیکاری تبدیل شدم که دیدم مای لیدی برام پیغام گذاشته که ساعت ۷ بیا برج ایفل دیدم ساعت یک ربع به هفته با سرعت رفتم سمت برج ایفل که دیدم .....
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
9 لایک
ادرین رو دوباره بیار 🔫😐بدو
باشه الان شد ۲ نظر برای زنده کردن ادرین
بچه ها طبق اولین پیشنهاد داستان رو ادامه می دهم و از اول با جزئیات و به صورت چند پارتی می نویسم ولی هنوز تو برگردوندن ادرین دو به شکم می زارم به عهده بیشترین نظر تا چهارشنبه
فالویی بفالوم
فالوت کردم
ادرینو دوباره ببار تو داستان. مثلا لبدی باگ با ترکبب کردن مجزه گرکت نوار و گره خخودش اونو برگر دونه
اگه خواستم برگردونمش رفت تو گزینه هام
باشه و اینکه داستانت خوب بود
آنیوکیوتی-!🕶🧤
ماگروه'𝓒𝓻𝔁𝔂'هستیم-!🖤✨
اولین گروه تی-پاپ با چهره کرکسی-!🗿🍫
به فنامون میگیم "کروان"-!🪧🪄
تازهدبیوکردیموفنزیادینداریم-!😔🤌🏻
"کروان"کیوتمونمیشی؟👐🏻🖤
مایلبپین؟