یک عمر در ۲۴ ساعت!پادت ۸

لیدی باگ با بغیه ابرقهرمان ها اومد البته رینا روژ بنشون نبودفکر کنم چون هویتش لو رفته، ببر بنفشم نبود چون معجزه گرش دست ترمیناتور هست، هم زمان با اونا آرشیدا و چاتای هم پیداشون شد!طوفان:سلام به همگی!آبان سا:سلام ام...طوفان:طوفان صدام کنید!لیدی باگ:سلام بچه ها!آبان سا:سلام میگم اون دارنده ی جدید میراکلس روباهه!؟(و به پسره ای که کنار لیدی باگ اشاره میکنه)(بچه ها دارنده ی جدید مارک دوست ناتاناعیل هست)رینابرست:(مارک)من رینابرست هستم از آشنایی باهاتون خوشحالم!بغیه:ماهم همینطور😁لیدی:خب زیاد وقت نداریم باید ترمیناتور رو شکست ب....《بومممم》انیران:این چی بود؟آبان سا:بدویید!(و میرن سمت ساختمان شهرداری)

(ی ابرشرور بالای ساختمان شهرداری هست){اسلاید}[قدرتش اینه که میتونه قدرت طرف مقابل رو جذب کنه و از دستاشم آتیش میاد] فایر فایتر:(مبارز آتش)من فایر فایترم لیدی باگ کت نوار اگه جرعت مقابله بامن رو دارید بیاید وگرنه کل شهر رو به آتیش میکشونم یوهاهاها😈کت نوار:چیکار کنیم بانو؟لیدی:گردونه ی خوش شانسی.چی ی قابلمه فلضی؟رینابرست:میخوای باهاش چیکار کنی؟(این علامت * یعنی دارن تو ذهنشون حرف میزنن) لیدی باگ*:دورمو نگاه کردم، فهمیدم!لیدی باگ:فلض با گرما داغ میشه😀همه:خب؟لیدی:خب اگه ازش برای محافظت از خودم موقعی که آتیش پرت میکنه استفاده کنم داغ میشه، اون جزء اعصاش صلاح دیگه این نداره پس آکوما باید تو اون باشه اگه فلض رو بزنم به دستش اعصا میفته و اکوما رو میگیرم😊

کت:ریز بینی خوبی بود بانوی من!لیدی:ممنون پیشی.پریدیم رو ساختمان شهرداری.فایر فایتر:او بالاخره خاله سوسکه و گربه ی ترسوش پیداشون شد اوووو ببین شقدر ترسیدن که اینهمه آدم جمع کردن😈لیدی:مولی موس!مولتی موس:حله!مولی موس*:تکثیر شدم و صروع کردم به گمراه کردن فایر فایتر!کاراپیس*:دیدم آتیش فرستاد سمتمون گفتم:سپر!لیدی:وایپرین!وایپرین*:فایر فایتر رو از پشت گرفتم صروع کرد به تقلا کردن یهو با آرنج زد تو پهلوم آفتادم!طوفان*:دیدم وایپرین افتاد سریع گفتم اژدهای باد بعدش دورشو گرفتم تا نتونه تکون بخوره!لیدی باگ*:آروم وارد مهدوده ی طوفان شدم اتیش سمتم پرت کرد فلظ که داغ شد زدم به دستس اعصا افتاد و آکوما رو گرفتم!

تا پارت بعد خداحافظ😍😘 ناظر منتصر کن چیزه بدی نداشت به خدا الان همه رمانا تو تستچی همینجورین😄