چشمامو باز کردم،پشت در خوابم برده برد،+اخ دستم. زخمامو پانسمان نکرده بودم،رفتم جلو اینه +باز خوبه چتری هام زخمی نشدن(خنده).... -برو ببین حال ا٫ت خوبه. &چشم اقا -صبر کن بیا کلید.فقط دیدی حالش خوبه در و مییندی تاکید میکنم اگه حالش خوب بود در و قفل میکنی. &بله اقا..... از زبون ا٫ت:داشتم زخمامو پانسمان میکردم که احساس کردم یکی داره در و باز میکنه. &ا٫ت دخترم حالت خوبه؟ +اجوما خودت در و باز کردی یا اون گفت؟ &پدرتون گفتند که ببینم حالت خوبه یا نه. +هه از کی تا حالا اون نگرانم میشه(پوزخند) &اینجوری نگین اون پدرتونه. ا٫ت بزور از صندلی بلند شد +اگه پدرمه چرا مادرمو تو خیابون ول کرد و اون شب با اون زنه...(داد) + اگر اون کارو نمیکرد الان مادرم اینجا بود.(عصبانی) &باشه دخترم من چیزی نگفتم لطفا عصبی نشو ...... اسلاید بعد
عالییی بود پارت بعدی لطفا 💗🥺
میشه به داستانم سر بزنید پارت دوش داره میاد و لطفا فالوم کنید🥺💗
ادمین مهربون میشه پین؟💗
همون طور ک معلوم شده بود یونجون هم میخواست منفی های خودشو آموزش بده تا بالاخره بتونه به هر نحوی شده اون پسر رو بدست بیاره
هلو🍪🥛
عاقا این پارت ۹ داستان منه 😂💛
برو سر بزن ضرر نمیکنی بیب🌝💕
ادمین پین کن خداوکیلی دیگه:|🤍
بک میدم 🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بک میدم 🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بک میدم 🌸🌸🌸🌸🌸
بک میدم 🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بک میدم 🌸🌸🌸🌸🌸🌸
ادمین پین ؟؟
لطفا با داستان منم یه سر بزنید🥺💜
عالیه پارت بعدیییییی🥺
تنک یو؛]💖
میزارم
پارت بعدی کوووووو😐💔
فردا آپ میکنم؛)💜
منتظر میباشم😐💔
میزارمش دیرتر؛)😂💜
لایک پونوزدهمتم از من
😂💜
پارت بعد پیلیز
عالیییییییی
مرسی:)💜