12 اسلاید چند گزینه ای توسط: Jeonraad انتشار: 4 سال پیش 522 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام سلام برید بخونید بخوام حرف بزنم زیاد میزنم😐💔😂
خب خب شروع کنیم😊
شوگا رفت. ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
کوک:جوج بزنیم؟
همه:ارع ما هم موافقیم😊
شوگا اومد و داشتن اتیش رو اماده میکردن🔥🔥
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
ا/ت: ش.... شو... شوگا🥺
(اینجا ا/ت کای رو میبینه💔😐)
شوگا: تو اینجا چیکار میکنی😡😠
کای: ببین فقط ا/ت رو بده به من فقط باهاش.ازدواج میکنم😊
شوگا: ببند دهنتو 😠😡
(نویسنده:من چقد یونگی رو میدوسم😊❤💜🤍)
کای: یا مال من یا مال تو؟!
ا/ت: ن... نع🥺🥺🥺
تهیونگ: ا/ت بیا پیش من😨
(ا/ت رفت کنار تهیونگ)
شوگا: ولش کن چیکارش داری اون با تو خوش نیس💔😡😠
کای: پس نه مال من، نه مال تو💔😊
(به ا/ت تیر زدن)
شوگا: ن... نع(با داد🥺🥺😦😦😖😥)
کای: بابای😊😂(یادی کنیم از سیب ممنوعه😂😂)
کوک: میکشمت😡😠با دستای خودم میکشمت😡😡😡😡
شوگا: ا/ت بلند شو😖🥺😭
(ا/ت رو بردن بیمارستان)
از زبان نامجون: شوگا داشت همش گریه میکرد و فقط به خاطر اون دختره😐😒یا باید اون دختر رو از زندگی شوگا پاک کنیم یا بهم برسن😐
کوک و تهیونگ: به چی فک میکنی هیونگ؟؟
نامجون: اینکه ا/ت یا باید از زندگی شوگا بره یا کامل بمونه😐💔
تهیونگ: ارع بنظرم😐
کوک: چطوری؟!
نامجون: ی کاریش میکنم😒💔😐
دکتر: همراهان خانم ا/ت شمایید؟!
شوگا:بله، بله
دکتر: متاسفانه ما هرکاری از دستمون بربیاد برای خانم ا/ت میکنیم اما امکان مرگ خیلی خیلی زیاده احتمال داره از دست برن😥😓
شوگا: د... دکت... دکتر... خ... خواهش... می.. میکنم🥺😭😖
دکتر: هرکاری از دستمون بربیاد میکنیم😓
از زبان جیهوپ: شوگا کلی داد زد و اشک ریخت باورم نمیشد این یونگی خودمونع؟؟ چرا اینطوری میکنه؟؟؟
جین: داداش پاشو بریم بیرون هوا بخور حالش خوب میشه🙂
شوگا: هیونگ اگه خوب نشه خودمو میکشم😭💔
از زبان نامجون: با این حرف شوگا با خودم گفتم حتما باید به هم برسونمشون تا اینکه اونو پاک کنم چون شوگا نمیتونه واقعا😓🥺💔باورم نمیشد این هیونگ ما باشه🥺💔😖
از زبان جیمین: شوگا و جین رفتن بیرون باید به دکتر کلی پول بدیم تا به زور ا/ت رو زنده نگه دارن😐🥺💔
تهیونگ: دکتر میشه ا/ت رو ببینیم؟؟
دکتر: فقط 5 دقیقه🙂
تهیونگ: ممنونم❣️😘💋😘❣️
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تهیونگ: خواهر گلم، 🥺زن داداش خوبم🥺🙂(نویسنده:بعد این حرف ته از زندگی نا امید شدم😐💔) پاشو، پاشو، شوگا بدون تو نمیتونه🥺🥺🥺🥺
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همون موقع بود کع انگشت ا/ت تکون خورد و تهیونگ داد زد و شوگا رو صدا کرد🙂😍🥺
شوگا: چیشد ا/ت کجاس😍🥺
دکتر: لطفا بیرون منتظر بمونید تا خبر کنم🙂
شوگا: اصلا از این دکتره خوشم نمیاد😐💔😒
جین: اگه اون نبود ا/ت هم نبود🙂
شونع و دستام به حالت شدیدی درد گرف😐💔
دکتر: میتونید برای 15 دقیقه بیمار رو ببینید 🙂
شوگا: 🙂🤍
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شوگا: ا/ت حالت خوبه🥺
ا/ت: شوگا باید بهت ی چیزی بگم🥺💔
شوگا: بگو عشقم🥺🤍
اعضا: 😐ما بزیم؟ 😐(نویسنده:جعررر😂💔)
شوگا:میشه یک لحظه برید بیرون🙂
اعضا:اوکی🙂❤
ا/ت:ش...شوگا😓😖
شوگا:ا/ت داری سکتم میدی بگو دیگه🥺😐
ا/ت:ببین شوگا کای هر کاری میکنه که تو از من جدا بشی من مطمئنم که اگه من از تو جدا نشم تو و اعضا رو میکشه🥺😖
شوگا: هیچ کاری نمیتونه بکنع من مواظبم🥺🙂🤍💜
ا/ت: ولی.. 😓
شوگا: ولی چی؟! 🥺
ا/ت: باید از هم جدا بشیم🥺😖😖😖💔💔
شوگا: شوخیش هم زشته ا/ت دیگه از این شوخی ها نکن😡😠
ا/ت: شوخی ندارم باید این رابطه تموم بشه یا پنهون باشه جوری که فقط تو و اعضا بدونید یا ی جای مخفی باشیم🥺💔😖
شوگا: باشه من با اعضا صحبت میکنم حتما اونا قبول میکنن🥺🙂
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چند دقیقه دیگه یونگی با اعضا و ا/ت مرخص شدن تو راه اعضا به ا/ت گفتن
نامجون: ببین ا/ت شوگا همه چی رو برامون تعریف کرد ما اجازه میدیم که تو با شوگا ی خونه ی مخفی تو شهر بگیرید اما برای اینکه کسی شک نکنه شوگا نباید بیاد زیاد پیشت باشه؟! 🙂❤🤍💜
ا/ت: من مشکلی ندارم و ممنونم ازتون❤🤍🥺
فردا صبح با شوگا رفتین دنبال خونه بگردین ی خونه ی قشنگ و کوچولو پیدا کردین با وسایل هاش خریدین و به کمپانی خبر دادین 🙂
شوگا: ا/ت خیلی دوست دارم🙂💜
ا/ت: منم🙂🥺
شوگا: ببین ا/ت میخوام ی چی رو بهت بگم قول بده ناراحا نشی😬🙂🥺
ا/ت: بگو من مشکلی ندارم🙂
شوگا: ببین ا/ت ما نمیتونیم با هم ازدواج کنیم اما همیشه دوست دارم و 2 سال دیگع همه چی درست شد با هم ازدواج میکنیم 🥺🙂💜❤🤍
ا/ت: اما...(🔞🔞🔞) (بــــــیــــب😐🔞)
ا/ت: باشه قبوله🙂😘😘😘
شوگا: 😊❤💜🤍
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اعضا:تا الان کجا بودید؟خونه پیدا کردید؟وسایل خریدید؟ناهار خوردید؟شام خوردید؟
شوگا:نفس بگیر براااااادر😐🤐💔🔪 بزار مفصل بگم غذا نخوردیم😐💔
ا/ت:کل کارای خونه و وسایل رو انجام دادیم😊🙂
اعضا:مبااااارکه😁😁😁😁😍😍😍😍🥺🥺🥺🥺
جین:پسر کی میخوای ازدواج کنی؟🥺شوگا:اهان میخواستیم بهتون ی چیزی رو بگیم🙂
اعضا:زود بگو دق مرگ شدیم😐💔
شوگا:من و ا/ت 2 سال دیگه به خاطر کارهامون با هم ازدواج میکنیم🙂
اعضا: اوکی ما که مشکلی نداریم🙂😊
پایان این پارت😍❤😘
بچه ها این داستان فصل 2 داره پس منتظر باشید تا اون موقعه داستان های جدید میزارم😍❤😘
بابای❤🤍💜😘
😐😂💔❤❤❤🤍
12 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
24 لایک
لطفا فصل دوو
عالی . جون من فصل 2 رو زود بزار .
مرسیییی باشع حتما. 😝😝😍😍💜💜💜
عالی بود😊😆
بی صبرانه منتظر پارت بعد و فصل بعد هستم🥰😇😊
مرسیییی💜💜