6 اسلاید صحیح/غلط توسط: 💫Aleyna انتشار: 2 سال پیش 137 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
🖤💜❤️♥️💕💜❤️
ستاره های دنباله دارو دوست داشتم وقتی بچه بودم آرزو کردنو دوست داشتم ولی حالا این دنیا بهم فهموند که چیزی به اسم معجزه وجود نداره آرزو هات به واقعیت نمی پیوندن مگر اینکه با چنگ و دندون بهشون برسی و وقتی رسیدی باید برای نگه داشتنشون بیشتر از همیشه تلاش کنی وگرنه از دستشون میدی تو این دنیا قوی بودن کاره سختیه مردم تظاهر میکنن دوستت دارن ولی تو اولین فرصت زمین می زننت به خودت بستگی داره که بلند شی یا برای همیشه ضعیف باقی بمونی من زمین خوردم ولی میشه بلندشم؟
_رایسااااا نمی خوای بیدار بشی؟
+ولم کن مامان بزرگ بیدارشم که چی بشه بزار بخوابم
_همینطوری پیش بره افسرده میشی دختر این چه حالو روزیه چن ساله موهاتو شونه نزدی این اتاقو چرا به این وضعیت انداختی
بزور چشمام رو باز کردم و سرم رو از زیر پتو در آوردم بازم غرغراش شروع شده بود
+مامان بزرگ من اومدم اینجا که یکم آرامش داشته باشم وگرنه می موندم و به غرغرای مامانم گوش میدادم
_ای دختره پررو پاشو زودباش حالا که نگهت میدارم باید تو کارا کمکم کنی تا بر میگردم اتاق زیر شیروونی تمیز کن وگرنه با اولین قطار میفرستمت خونتون
+مامانیییییی
_دخترم تو رو خیلی لوس کرده پاشو ببینم
+باشه الان بیدار میشم
بزور خودم از رو تخت بلند کردم بدون اینکه موهامو شونه بزنم شلخته با کش بالای سرم گوجه ای بستم و یه تیشرت گشاد پوشیدم مامان بزرگ رفته بود برای خودم صبحانه درست کردم دیگه وقتش بود برم برای تمیزکاری وگرنه واقعا پرتم میکرد بیرون همین حالاشم خیلی تحملم کرده بود بعد اون اتفاقا واقعا نمی تونستم تو سئول بمونم
وسایل تمیزکاری رو برداشتم و رفتم بالا همه جا گردو غبار بود اصلا چرا مامان بزرگ باید تو این خونه می موند واقعا لجباز بود اخه این خونه چی داره
بعد از چن ساعت تمیزکاری یه گوشه رو زمین نشستم نمی تونسم نفس بکشم انقدر که همه جا گردو غبار بود به سرفه افتادم خواصتم به دیوار تکیه بدم که یهو پشتم خالی شد کمرم به یه چیزی برخورد که از دردش جیغ زدم این دیگه چیه اههههه سرمو برگردونم انگار پشت پرده یه چیزی بود یه جایه خالی تو دیوار که داخلش یه قفسه کوچیک که با کتابو چنتا جعبه پر شده بود چرا تا حالا اینجا رو ندیده بودم واقعا عجیب بود یکی یکی کتابا رو ورق زدم اینا اینجا چیکار میکنن کیا اینا رو نگه داشته چنتا عکس از یه پسر من تا حالا ندیدمش کلی عکس ازش اینجا هست تاریخ روی عکس توجهم رو جلب کرد ۵آگوست ۲۰۲۲ عکسارو رو زمین گذاشتم و یکی از جعبه هارو بازکردم پر بود از عکسای دسته جمعی این؟؟این مادر بزرگه؟
تاریخ عکسا برای ۲۰۱۸؟
این عکس برای ۴۰ سال پیشهههههه
بین عکسا یه پاکت نامه بود بازش کردم
باعث شد بیستر سردرگم بشم
متن نامه:
ازتون معذرت می خوام نمی خواستم اینطوری بشه ولی این فقط تقصیر من نیست شما هم توش نقش داشتین دنبالم نگردین چون با چیزای خوبی مواجه نمیشین... *کیم تهیونگ*
_داری چیکار می کنی
جیغ خفه ای زدم و بی اختیار نامه رو گذاشتم تو جیبم
+مامان بزرگ؟من...من...تو منو ترسوندی داشتم...داشتم اینجا رو تمیز میکردم
_من کی بهت اجازه دادم اینجا سرک بکشی؟
+معذرت می خوام...
_دیگه نیا این بالا
+اون عکسا...
_فراموششون کن چنتا عکسه قدیمین
از پله ها پایین اومدم
ساعت ۱۲ شب بود و به اون نامه خیره شده بودم
+کیم تهیونگ تو کی هستی؟
نامه رو گذاشتم زیر بالش و به خواب رفتم
×هی بیدارشو
چشمام یهو از ترس باز شد با ترس به اطرافم نگاه کردم انگار خیالاتم بود دوباره چشمام رو بستم که بخوابم ولی دوباره اون صدا...
×گفتم بیدارشو
زبونم از ترس بند اومده بود
صدای خندشو میشنیدم
قلبم داشتم از سینم بیرون میزد
×دنبالم بیا رایسا از من نترس بیا
بی اختیار از جام بلند شدم
+تو...تو کجایی؟
با زمزه شدن چیزی درست نزدیک گوشم برگشم سمتش
×من اینجام
یهو جیغ زدم جیغ زدمو از خواب پریدم و با دیدن مادر بزرگم بالا سرم از جام پریدم
_داشتی کابوس می دیدی؟
+اون...اون خودش بود همونی که تو عکس بود
_چه عکسی
+همونی که تو اتاق زیر شیروونی بود تو عصبانی شدی که برشون داشتم
_چی داری میگی رایسا من کی عصبانی شدم
+بهم گفتی برم اونجا تمیز کنم یادت نمیاد؟
_رایسا تو اصلا دیروز نرفتی اون بالا مطمئنی خواب ندیدی؟
+نه ممکن نیس همش خواب باشه یادمه من حتی اون نامه رو برداشتم
با عجله رفتم سمت تخت و زیر بالش رو نگاه کردم ولی هیچی نبود
+مطمئنم نامه اینجا بود من یادمه
_اروم باش دخترم تو این روزا خیلی تحت فشار بودی برای همین اینقدر بهم ریختی همش کابوس بوده بیا بریم یچیزی بخور حالت بهتر بشه
+نه باید اتاق بالا رو نگاه کنم
_ببین هیچی نیست فقط دیواره
+انگار واقعا خواب بوده
_حالا بیا بریم پایین
+باشه
*****
ساعت نزدیکای ۵ بود مامان بزرگ رفته بود بیرون حوصلم سر رفته بود پس تصمیم گرفتم یه سری به جنگل نزدیک ویلا بزنم داشتم قدم میزدم که با شنیدن صدایی سره جام خشکم زد همون صدا بود
×جلوتو نگا کن وگرنه میوفتی تو چاله
پایینو نگا کردم درست چند سانتی متر با افتادن داخل چاله فاصه داشتم چن قدم به عقب برداشتم که پام گیر کرد به سنگ و افتادم رو زمین
×حالت خوبه؟
صدا از پشت سرم میومد آب دهنم رو قورت دادم لب زدم
+تو کی هستی؟
×فکر نکنم منو بشناسی
و بعد شروع به خندیدن کرد
اومد سمتم می تونستم پاهاش رو ببینم دستش رو سمتم دراز کرد
×نمی خوای بلند بشی؟
سرمو بالا گرفتم تا شورتش رو ببینم
+کیم...کیم تهیونگ؟
با تعجب نگام کرد
×تو منو میشناسی؟
+این امکان نداره
سریع از جام بلند شدم و عقب رفتم
×هی تو حالت خوبه؟
+جلوتر نیا
×چیزی شده؟
جیغ زدم
+گفتم جلو نیاااااااا
و بعد شروع کردم به دوییدن
نظرتون؟
6 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
13 لایک
جالب بود
❤️
عالی بود حتما ادامه بده :)
مرسسییییییی❤️
عالی ادامه بده! 🥺💜
میشه به داستان منم سر بزنی؟
مرسیییی لاوم❤️
حتما سر میزنم