
💎 سرقت از مرکز جهانی الماس آنتورپ – سال ۲۰۰۳

- شهر آنتورپ در بلژیک، یکی از مهمترین مراکز تجارت الماس در جهان. - ساختمان "Antwerp Diamond Center" که محل نگهداری صدها گاوصندوق متعلق به تاجران الماس بود.

- لئوناردو نوتاربارتولو، یک دزد حرفهای ایتالیایی که وانمود میکرد تاجر الماس است. - او بیش از دو سال در این مرکز رفتوآمد داشت تا اعتماد کسب کند و نقشه دقیق سرقت را طراحی کند.

- گروهی ۴ نفره با تخصصهای مختلف: الکترونیک، قفلگشایی، و مکانیک. - آنها موفق شدند: - سیستمهای امنیتی پیشرفته شامل دوربینها، سنسورها، و قفلهای مغناطیسی را غیرفعال کنند. - بدون هیچ نشانهای از ورود اجباری، وارد گاوصندوقها شوند. - بیش از ۱۰۰ میلیون دلار الماس، طلا و جواهرات را بدزدند.

- نوتاربارتولو چند روز بعد دستگیر شد، چون پلیس در نزدیکی محل سرقت، شواهدی مثل بستههای خالی و ابزار پیدا کرد. - با وجود دستگیری او، بیشتر اعضای گروه هرگز شناسایی نشدند. - جواهرات دزدیدهشده هیچگاه پیدا نشدند.

- این سرقت به "سرقت قرن" معروف شد. - بعدها الهامبخش مستندها و برنامههای تلویزیونی شد. - نوتاربارتولو ادعا کرد که او فقط مجری نقشه بوده و فردی دیگر پشت پرده بوده است.

باران آرامی بر سنگفرشهای خیابانهای آنتورپ میبارید. ساعت از نیمهشب گذشته بود و سکوتی سنگین بر مرکز الماس شهر سایه انداخته بود. در دل این سکوت، مردی با کت بلند و چهرهای آرام وارد ساختمان شد؛ کسی که همه او را "لئوناردو" میشناخت، تاجر خوشبرخوردی که سالها در این مرکز رفتوآمد داشت. اما آن شب، لئوناردو دیگر تاجر نبود. او رهبر گروهی بود که ماهها نقشه کشیده بودند، سیستمهای امنیتی را بررسی کرده بودند، و حتی مدل قفلها را در خانه تمرین کرده بودند. همراهانش در نقاط مختلف ساختمان پنهان شده بودند: مارکو، متخصص الکترونیک، در اتاق کنترل؛ فرانکو، استاد قفلگشایی، در کنار گاوصندوقها؛ و ایوان، مراقب راهروها. لئوناردو با آرامش وارد اتاق اصلی شد. دوربینها خاموش بودند، سنسورها از کار افتاده، و قفلهای مغناطیسی با دستگاهی خاص بیصدا باز شده بودند. او نگاهی به گاوصندوقها انداخت؛ صدها جعبه فلزی که هرکدام گنجی در دل داشتند. فرانکو با دستانی ماهر در کمتر از چند دقیقه درِ گاوصندوقها را باز کرد. الماسها، گردنبندهای طلایی، و سنگهای قیمتی یکییکی در کیفهای مخصوص قرار گرفتند. هیچ صدایی، هیچ نشانهای، هیچ ردپایی. تا طلوع صبح، همه چیز تمام شده بود. گروه از ساختمان خارج شد، بیآنکه کسی متوجه شود. تنها چیزی که باقی ماند، گاوصندوقهای خالی و حیرت مأموران امنیتی بود. چند روز بعد، پلیس در جنگلی نزدیک شهر، بستههایی خالی و ابزارهایی پیدا کرد. ردها به لئوناردو رسید. او دستگیر شد، ولی هرگز نگفت الماسها کجا هستند. فقط یک جمله گفت: "ما فقط در را باز کردیم. کسی دیگر گنج را برد."
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
پـستـت عـالـی بـود خـانومـی 💞
خـوشحـال مـیشـم بـه پسـت آخـر منـم سـر بـزنیـن 💞