یک عمر در ۲۴ ساعت!پارت ۳

لیلی:ما برای خودمون اسم ابر قهرمانی نزاشتیم!آیلین:راست میگه!ماکیا:خب الان میزاریم، اول من، ام....آبان سا(خلق و خوی متغیر داشتن)خوبه؟لیلی:عالیه، حالا من، اممم...آرشیدا(بانوی درخشان)خوبه؟آیلین:آره خوبه، منم اممم....انیران(روشنایی بی پایان)چطوره؟ماکیا و لیلی:عالیه😍لیلی:دیگه شب شده بهتره به خوابیم!ماکیا و آیلین:شب بخیر!(صبح)ماکیا:بیدار شدم بغیه رو هم بیدار کردم و پیش به سوی مدرسه!😹رسیدیم رفتیم تو مدرسه، لیلی و آیلین کنار هم مینشستن من تنها.خانم مندلیف اومد.خانم مندلیف:امروز ی دانش آموز جدید داریم، چاتای خادتو معرفی کن!(اسلاید)چاتای:من چاتای استیون هستم از آشنایی یاهاتون خوشحالم😄

خانم مندلیف:خیله خب میتونی کنار ماکیا بشینی!باورم نمیشد😯اون چاتای بود داداش بزرگه ی لیلی و آیلین!!!(بعد مدرسه)ماکیا:چاتای چطوری اومدی اینجا!لیلی و آیلین:زوددجواب بده چطوری؟چاتای:وقتی داشتید حرف میزدید حرفاتون رو شنیدم، ورد رو خوندم و منم اومدم، فکر کردین میزارم تنها خوش بگزرونید؟😐😆چاتای تو میراکلس پسر سرمای گزار بزرگی بود و فرار بود با گابریل قرار داد ببندن یعنی اونم پیش ما تو خونه ی گابریلشون بود.رفتیم ببینیم اتاقش رو ببینیم(اسلاید)لیلی:اتاق قشنگی داری!چاتای:ممنون😊مشقامون رو نوشتیم و بعد رفتیم سر ناهار!گابریل هم برای حرف زدن با بابای چاتای که البته باباشم نیست و فقط تو میراکلسه حرف بزنه😐بعد ناهار رفتیم تو اتاق ما!(یعنی چاتای هم اومد)ماکیا:ما باید یجوری دست مونارک یا همون گابریل رو رو کنیم!

چاتای:درسته!آیلین:آره ولی چجوری اون هیچی رو لو نمیده!لیلی:آره ولی ما لوش میدیم!چاتای:من ی نقشه دارم ولی ریسکش خیلی بالاست!ماکیا:چی؟؟چاتای:خوب گوش کنید نقشه اینه.....(بعدا میفهمید😜)لیلی:آره قسمت اولش برای ماکیا خیلی آسونه بغیش با ما😉ماکیا:آره ردیفه!(فردا)طبق نقشه رفتم تو اتاق آقای گابریل.ماکیا:عمو گابریل؟گابریل:بله دخترم!ماکیا:من... من میدونم شما مونارک هستید!گابریل:چی؟؟ماکیا:من به کسی نمیگم فقط میخوام با شما کار کنم!گابریل:چجوری بهت اعتماد کنم؟ماکیا:گوش کنید، دش.من من لیدی باگه، من داشتم قدم میزدم که اون..اون ع@@ی اومد و به من تح.مت(ناظر منتشر کن😭)که من مایورا بودم😠😠من اونو نمیبخشم😠گابریل:باشه قبول، در عوض چی میخوای؟ماکیا:معجزه های موش و زنبور!!!!

تا پارت بعدی خدا نگهدار😁 راستی عکس اسلاید کوامی ها😁