سلام خوشگلای من
اقای جانگ:ا.ت ازت میخوام توی مراسم مهمبرامون پیانو بزنی و روزای عادی به عنوان گارسون کارتو انجام بدی........ا.ت:چشم.........اما بریم اونور داستانببین چه اتفاقی افتاده..........(از زبان جیمین)از وقتی که از پرورشگاه اومدم بیرون خیلی دل تنگ ا.ت شدم اون تنها کسی بود که داشتمش الان 3 سال میگذره مطمئنم اون از اونجا اومده بیرون ولی ای کاش میتونستم پیداش کنم تو همین فکر بودم که یهو با صدای شوگا به خودم اومدم......(بچه ها اعضا توی این داستان دوستاشن که باهم تو دانشگاه اشنا شدن.البته هنوزم دانشگاه میرن) شوگا: هی جیمین داری به چی فکر میکنی اینقدر درگیری؟؟؟؟......جیمین: آه،هیچی چیز خاصی نبود........
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
11 لایک
پارت بعدیییی خیلی عالی بوددد💜✨
ممنون.💛🧡💚
عالیه ولی بیشتر بنویس🥲
اره
باشه حتما❣💕💞