13 اسلاید صحیح/غلط توسط: هیلدا انتشار: 2 سال پیش 109 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
ناظر تولوخدا منتشر کن زود 🥺🥺
خب خب اول از همه سلام به همه و ببخشید بابت تاخیرم😅 واقعآ چون دو سه روز مریض بودم بعد خونه تکونی داشتیم و بعد کلاس داشتم و بعد هم مهمونی بودیم کلآ هرچی کار ریخته رو سر من بدبخت😑😪 الان هم ساعت ۱ شب نشستم داستانم رو تا پارت پنج واستون نوشتم دونه دونه هم میزارم که تاخیرم جبران بشه 😁و واقعآ عذرخواهی میکنم از آجی های خوبم و دنبال کننده های داستانم که انقدر طول کشید❤❤😁
زندگی پرماجرای من اسلاید1 : مرینت....مرینت.....مرینت.......اع مرینت با توئم بیدار شو دیگه 😐😐/مرینت: هاااااع (مثلآ این خمیازه داره میکشه😂)بله بله بیدار شدم الان .....الا......ن ..... /سابین : نه اینجوری نمیشه😐😐ممممممررررررررییییییننننتتتتتتتت/ مرینت: ها بله چیشد 😵😵/ سابین: پاشو دیگه دختر مدرسه دیر میشه ها😐😐/ مرینت: مامان مگه نرفتی شرکت 😪😪/ سابین: نه امروز یکم خسته بودم پدرت گفت کارا امروز سبکه نمیخواد بیای ....مرینت اصلآ گوش میدی ....باز که خوابیدی ../ مرینت: بیدارم بیدارم😪😅/سابین: خداروشکر امروز عادی شدی😩/ مرینت: عادی؟ 😐/مرینت:مگه دیروز غیر عادی بودم 😂😂/ سابین: آخ یادم رفت ریختن نمک تو قهوه عادیه😊😊/مرینت:🤣🤣🤣مادرجان کی تو قهوه نمک میریزه 😂😂/ سابین : 😩😩نه مثل اینکه یادش نیس ، پاشو پاشو برو مدرسه دیر شد 🤦🏻♀️🤦🏻♀️/
زندگی پرماجرای من اسلاید ۲ : پاشدم رفتم دستشویی که صورتمو یه آب بزنم، تو آینه به قیافه ی خسته و دمق خودم نگاه کردم/مرینت: ای خدا چرا انقدر امروز خوابم میاد 😪😪 ، دیشب از بس خسته بودم زود خوابیدم😪😪 ، دیشب.....دیشب...چرا یادم نمیاد دیشب چی شد / دستمو کردم لای موهام و عصبی همه موهامو به هم ریختم /مرینت: دیروز پاشدم رفتم مدرسه ، اومدم خونه مامان آینه رو شکسته بود ، رفتم پیش بابا بزرگ آینه گرفتم ، رفتم شرکت به اون پسره ی بد قیافه ی بیریخت مواجه شدم(جان رو میگه😔💔😂) ، بعد تا بیام خونه شب شد ، رو تختم دراز کشیدم............. بعد ......بعدشم ........یادم نمیاد.........اه حتمآ خوابم برده بیخیالش.
سر و صورتمو شستم و رفتم تا آماده بشم. ولی همش ذهنم درگیر بود.
زندگی پرماجرای من اسلاید ۳ : از در خونه پامو گذاشتم بیرون و با پنج تا قیافه هیجان زده و متعجب آلیا ، رز ، جولیکا ، الکس و میلن( میلن رو پارت قبل یادم رفت بگم ، میلن هم تو اکیپشونه ) روبرو شدم که تا منو دیدن خشکشون زد ، /آلیا: اومد 😳/ میلن: به نظرتون یادشه ؟؟😳😳/ الکس: فکر نکنم😳/ رز و جولیکا: 😳😳/مرینت: شما خوبین ؟؟😅😅/
زندگی پرماجرای من اسلاید ۴ :هیچی دیگه تا دم در مدرسه اینا عین جغد زل زدن به من ، هیچی هم نمیگفتن😩🤦🏻♀️، تا رسیدیم دم مدرسه ، جناب اگرست تشریف آوردن 😩🤦🏻♀️دوباره ، آقا یکی نیس بگه تو خسته نشدی 😩😩 ، خواستم تا حرفی نزده ردش کنم بره که به چیزی که گفت شاخ که چه عرض کنم اون لحظه نمیدونستم بخندم گریه کنم عصبی شم ، چه کنم، / فیلیکس: سلام عشقم ، قرار امروز یادت نره 😁😁❤❤💞💞💗💗/ مرینت:ها؟؟؟؟😦...............هاااااااااااااااااااااااااا/همینطور که در حال داد زدن بودم آلیا دهنم و گرفت و برد تو دستشویی (دهنتو برد دستشویی😂😂مرینت: هاها حالا خوبه نویسنده تویی😐😐*و در این زمان هیلدا در افق محو میشود 😶😶)دهنمو گرفت و بچه ها دستمو گرفتن و منو بردن تو دستشویی، تا آلیا دستشو از روی دهنم برداشت .....
زندگی پرماجرای من اسلاید ۵ : مرینت: این داشت ❌❌❌(منظور این که چه سخنان بیهوده ایست که ایشان میفرمایند 😅بله دوستان فراموش نکنید #ما_ناظران_را_دوست_داریم ❤❤😅)/آلیا : آرووووم باش آرووووووووووم باش / مرینت : این چی میگه واسه خودش ، به چه جراتی منو عشقم صدا کرد ، قرااااار امروز می خوام بدونم کدوم قرار ، آخه آدم چقدر میتونه احمق باشه که با فیلیکس اگرست قرار بزاره ، چرااااا این اصلا جرعت کرد با من حرف بزنه ، نه اینجوری نمیشه ، تقصیر خودمه باید اون روز اولی که بهم ابراز علاقه کرد دست پلیس تحویل میدادمش تا اینجوری پرو نشه واسه من اع اع اع شما هم عین *** فقط نگاش کردین ، باید یکی میخوابوندین تو دهنش آدم شه ، نه اینجوری نمیشه اصلآ الان خودم میرم جوابشو میدم ........./ آلیا: مرییییینتتتتت یه دقه آرم باش پنج دقیقه اس یه سره داری حرف میزنی دختر ، یه نفس عمیق بکش آرامش خودتو حفظ کن 😐/ مرینت : من آرومم آروم آروم فقط بزار برم / آلیا = همینجوری داشت میرفت که گرفتمش و گفتم : بابا دختر میگم یه دقه آروم بگیر ، الان این کجاش آرومه / مرینت: آلیا به خدا آرومم فقط بزار برم بیرون ،قول میدم فقط پاهاشو بشکنم😤😤😤😦😦🥺🥺(🤣🤣🤣میگه قول میدم فقط پاهاشو بشکنم 🤣🤣 آدرین : تا این داره میخنده بزارین من بهتون بگم این چه نقشه ای داره تو رو خدا بیاین این مرینت بدبخت رو نجات بدین ، این حالاحالاها باهاش کار داره بدبخت مرینت فکر نکنم دووم بیاره 😔😔* آدرین تو از کجا پیدات شد بیا برو ببینم 😐😐آدرین : نمیزارم ......* وی دهان آدرین را میببندد تا داستان لو نرود😔😂)/ آلیا: مرینتتتتت عزیزم یه دقه گوش کن ، دیروز خودت تا دیدیش پریدی بغلش و بهش گفتی دلم واست تنگ شد ، خب اینم هوا برش داشت بهت گفت فردا باهام میای بیرون تو هم که از خدا خواسته قبول کردی 😐😐/ مرینت : ها؟😐، چرت نگو دیروز من جز مدرسه اصلا اینو ندیدم 😂😂، / آلیا: مرینت دیروز تعطیل بود اصلآ مدرسه نرفتیم😐😐/ مرینت : چی میگی امروز تعطیل بود که نمیدونم چرا باز کردن لابد بازم تقویتی دیگه 🥲/ آلیا : مرینتتتت دیروز تعطیل بود که کل روز رو باهم بودیم 😐😐/مرینت : ها ها جک خنده داری بود 😂😂/ یک ربع بعد /مرینت: جییییییییییییییییییغ / آلیا: بلاخره قانع شد 🥴🥴/ مرینت: داری میگی دیروز امروز بود و امروز فرداس/ آلیا 😐😐/ مرینت: ولی من اصلا دیروز رو یادم نمیاد ، / آلیا: درمورد اون ..../مرینت: اتفاقات دیروز رو واسم مو به مو تعریف میکنی فهمیدی😤😤/آلیا: خوب😅/
زندگی پرماجرای من اسلاید ۶ :فلش بک به دیروز : از زبان آلیا : صبح زود بیدار شدم و چون قرار بود با بچه ها بریم بیرون داشتم لباس میپوشیدم که گوشیم زنگ خورد ، / آلیا : الو سلام خانم دوپن چنگ / سابین : سلام عزیزم ، میگم میتونی یکم زودتر بیای اینجا ، / آلیا: اتفاقی افتاده ؟/ سابین: نه فقط نمیتونم مرینت رو بیدار کنم هرچی صداش میکنم بلند نمیشه 😅😅/ آلیا : ای خدا بیدار کردن این دختر کار حضرت فیله ، الان میام🤦🏻♀️🤦🏻♀️/ سابین: ممنون😅/ چون سابین خانم بیشتر شرکت هستن هنوز نمیتونن مرینت رو از خواب بیدار کنن آخه مرینت هم قربونش برم به همین راحتی ها بیدار نمیشه 😅😅🤦🏻♀️🤦🏻♀️/ زینگ زینگ / سابین: سلام عزیزم واقعا ممنون که اومدی من دیگه میرم شرکت این تو و این مرینت 😅/ آلیا : چشم/ رفتم اتاق مرینت و در باز کردم ، بعلههه مرینت خانم خیلی ریلکس خوابه🤦🏻♀️😪چه کنم از دست تو من دختر 🤦🏻♀️/ آلیا : مرینت پاشو ، مرینت ، مرینت ، ده مرینت با توئم بیدار شو، نه اینجوری نمیشه، تقصیر خودت، مممممممممممممممممممممررررررررررررییییییییییییینننننننتتتننننننننننتتتتتتتتتتتت/ مرینت: ها ها بله بله😪😪/ آلیا: حنجره ام درد میکنه 🥴، پاشو بینم دختر دیدی ساعت چنده قرار بود بریم بیرون ، / مرینت: هااااعووو،(مثلآ خمیازس😶)سلام آلیا 🥱🥱😄😁/آلیا: بلاخره بیدار شد آخیششش😪/ مرینت: بچه ها کجان ؟ / آلیا : بچه ها خونه هاشون 😐/ مرینت : بیخیال کیکی مگه با عمه اش آشتی کرد که رفت خونش (بچه ها کیکی اسم دختره و چون شخصیتش مثل همون کیکی تو انیمه سفید برفی با موهای قرمز بود من همون اسم رو روش گذاشتم در آینده خواهید فهمید که کیست😁😁) / آلیا: مرینت کیکی دیگه کیه 😐😐/مرینت: ها ؟ کیکی ؟ کیکی کیه دیگه 😐😐/ آلیا: حالت خوبه 😐😐/ مرینت: آره بابا😅/ آلیا : بیا بریم یه چیزی بخور داری چرت میگی😐/ با مرینت رفتیم پایین برا خودم و خودش چایی ریختم و رفتم دنبال شکر که گوشیم زنگ خورد ، / آلیا: مرینت یه دقه برو اون شکر رو بیار من جواب جولیکا رو بدم / مرینت : ها شکر ب...باشه😅، / مرینت = حالا این شکر کجا هست 😬( بچه ها وقتی جلوی اسم : میاد یعنی داره صحبت میکنه وقتی = میاد یعنی تو دلش داره صحبت میکنه ) / آلیا: مرینت چرا این دست اون دست میکنی شکر تو کشو سومیه / مرینت = در کشو سومی رو باز کردم دوتا ظرف بود رو یکی نوشته بود نمک یکی زردچوبه، ولی تو هردوشون سفید بود ، خوب لابد اونی که نوشته نمک نمکه ، اینی که زردچوبه اس شکر آره دیگه ، وایی چرا یادم نمیاد مگه اینجا خونه خودم نیست😩😩کاش آریانا اینجا بود ؟اصلآ آریانا کیه ؟😶😶( آریانا هم اسم دختر میباشد 😁😁)/ مرینت با ظرف شکر اومد ، تو چایی شکر ریختیم ، وقتی یکمی خنک شد اومدم زود بخورم تا با مرینت بریم بستنی آندره اونجا جولیکا اینا منتظر بودم ، تا لبم به چایی خود هرچی تو دهنم بود ریخت رو مرینت ، سریع داد زدم این چیه چقد شوره مرینت این شکره یا نمک 😑😑/ مرینت: 😅😅/ نگام که خورد به مرینت خشکم زد / آلیا: م..مر...مرینت ، چایی نریخت روت ؟😳/ مرینت: جاخالی دادم 😅وایسااا جاخالی دادم اونم من 😳/ آلیا : جاخالی دادن از اون مهارت بالایی میخواد امروز چت شده دختر 😐😐😰/
زندگی پرماجرای من اسلاید ۷ : جولیکا = بعد از نیم ساعت بلاخره خانما تشریف آوردن / الکس : میخواستین نیاین اصلآ 😐/آلیا : 😅😅/ آندره : واو آلیا خوش خنده خودمون نینو کجاست 😊/ آلیا: گفتیم امروز پسرا رو نیاریم خودمون دخترا بیایم😁😉/ آندره : که اینطور😄😄، / مرینت: سلام آندره 😁😁/ آندره : سلام بر مرینت جوان ، خدای من چی میبینم ، امروز انگار فرق میکنی ، یه چیزی تو چشاته ، انگار امروز خود واقعیتی / میلن : مگه تا قبل از این نبوده 😅/ آلیا: یعنی خود واقعیش به جای شکر تو چایی نمک میریزه 🤭🤭/ مرینت: اع آلیا 😑/ آندره به همه بستنی داد نوبت مرینت شد باز مثل همیشه منتظر بودیم به مرینت بگه ای بابا تو هنوز عاشق کسی نشدی دختر ، ولی فرق داشت چیزی که گفت باعث شد دوتا شاخ که چی بگم چهار تا شاخ دربیاریم ، / آندره: گفتم امروز یه چیز فرق میکنه😉، اینی که تو چشات میبینم عشقه ؟ باورم نمیشه تو همون مرینت دوپن چنگی که میگفت عاشق نمیشم صد سال سیاه آره ؟ 😂/ مرینت: عشق؟ / آلیا : بیخیال کیه این پسر بدبخت که این عاشقش شده / آندره : 😂😂 خب بزار ببینم طلایی به رنگ موهاش و سبز به رنگ چشاش و کرم ملایم به رنگ پوستش ، / آلیا: اینی که میگه خیلی آشنا نیست مرینت 😏😏/ مرینت: عمرآ من عاشق فیلیکس شده باشم🤢/ آندره : این عشقی که من میبینم هر عشقی نیست ، عشقی پر از غم و اندوه ولی محکم و پاک ، مرینت کمتر کسی عشقی به این زیبایی و پاکی داره یادمه که قبلآ فقط یک بار این عشق رو دیده بودم ، مواظب خودت باش😊/ مرینت: و...ولی😦/
زندگی پرماجرای من اسلاید ۸ :از زبان آلیا : داشتیم بستنی میخوردیم و سر به سر مری میزاشتیم که فیلیکس و نینو و لوکا از اونور اومدن یه نگاه به مرینت کردم که عکسالعمل اش رو ببینم بعد که نزدیک شدن .../ مرینت= ای خدا این پسره اینجا چی میخواد خدایا نزدیک نیاد نزدیک نیاد نیاد نیاد / فیلیکس: سلام مری خانم😅/ مرینت= خواستم یه چیزی بگم ولی تا چشام به چشاش افتاد شک شدم ، یه چیزی میگفت چهرش خیلی آشناس یه جرقه تو سرم زد ( همه ی اینایی که میگه تو چند ثانیه اتفاق میافتد ) یه نفر : مری ...مری بیا دیگه ..../ مرینت: اومدم.....آخ ./ یه نفر : دختر هواست کجاست خوردی زمین بزار برم خواهر جون رو صدا کنم ، گریه نکن دیگه / بعد آروم بغلم کرد بغلش به حدی گرم بود که نگو ولی نمیتونستم چهره کاملش رو ببینم ، انگار یه فلش بک به گذشته اس ولی کدوم گذشته ، اینجا کجاست من همیچین جایی نیومدم تا حالا ، آروم آروم رو سرم دست میکشید که گریم آروم گرفت ، نگام کرد و یه لبخند زد ، لبخندش واقعآ زیبا بود ، یهو برگشتم چندتا پلک پشت سر هم زدم فیلیکس همونجوری با لبخند کج و کوله نگام میکرد و منتظر بود جوابش رو بدم ولی این لبخند اون نبود ، خواستم پسش بزنم که یهو نمیدونم چرا پریدم بغلش😳، یه حس دلتنگی داشتم که نمیدونم از کجا بود ، ولی آغوش فیلیکس مثل اون پسر نبود ، چرا اصلآ من بغلش کردم ، یهو یه کلماتی نمیدونم از کجا ولی اومد رو زبونم / مرینت: دلم واست تنگ شده 🥺/ منننن چیییییی پروندممممم، از بغلش اومدم بیرون تو شک بودم که فیلیکس یه چی گفت منم گفتم باشه باشه و یه لبخند کج و ماوج زدم دست آلیا و گرفتم و سریع رفتیم ساعت رو نگاه کردم ساعت ۸ و نیم بودم ، / آلیا: خوبی دختر چت شده واااقعآ عاشق فیلیکس شدی😳/ مرینت: معلومه که نه نمیدونم چم شده که یهو سرم تیر کشید و سیاهی مطلق / پایان فلش بک
زندگی پرماجرای من اسلاید ۹ :( حالا آلیا این داستان رو از دید خودش واسه مرینت تعریف کرده یعنی اون چیزایی که مرینت دیده و اینا رو اصلا نمیدونه )
زندگی پرماجرای من اسلاید ۱۰ :آلیا: مرینت خوبی ، الان گرفتی دیروز چی شد 😅/ مرینت: ها 😦آلیا کی از خواب پا میشم ؟؟ چون خیلی داره خواب طولانی میشه 😅😅/ آلیا :😩😩/
زندگی پرماجرای من اسلاید ۱۱ : در قسمت بعدی :
آند....ره؟؟؟😦😦/ مرینت آرامش خودتو حفظ کن🤫 / خب الان خاطرات اون روز رو برمیگردونم 🧐/ اون پسر با موهای آبی کیه ؟ 😖/ فقط اون نیست 😧/ آلیااااااا مراقب باش😨😨/ نهههههههههههههه😱😢/ چرا چراااا😭😭/ آ...آد..آدرین؟😟/ آدریین😢/
مرسی که خوندی 😁❤واسه پارت بعد ۲۰ لایک و ۴۰ تا کامنت دیگه بزارین تلوخودا 🥺🥺❤❤
بابای❤❤😁
13 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
11 لایک
قبول داری عزیزم داستانت یکم شبیه نام تو هستش ؟ همون انیمه هه ؟
اع راس میگی 😂 ولی دو سه پارت اولشه بعدش کلآ عوض میشه 😁❤
عالییی♥♥♥🌱
❤❤
عالیییی لایکت کردم لطفاااا پارتتت بعدددد دارم میمیرم
گذاشتم تو برسیه😅❤
😂😂😂😂
من تلاشمو کردوم خواعر 🥲👍🏻
واااایییی انتظارت زیاده!!!
خداییش 40 تا کامنت؟ چهلللل؟!!!
میدانم میدانم 😔💔😂، ولی من در هر صورت تا شب میزارم پارت بعد رو 😁
ممنون😂
نایس😁🌸
متاسفم بابت نظر قبلیم. خیلی ایده ی داستانت قشنگ، جالب و متفاوت بود، اما من فقط میخوام رمانت بهتر شه و راستش آدم بشدت صادق و روراستی هستم.
والا پس بخش انتقادات واس چیه؟! 😁😂
نه بابا خوب کردی گفتی 😅راستش من خودمم اینجوریم فقط یکم زیادی روراستم 😂😂
رفتاراشون یکم غیر طبیعیه. مثلا اینکه عادم عادی رو اگه همش بیاد راه به راه همه رو نفله کنه نمیزارن راحت ول بگرده😁
و اینقدر راحت باهاش دوست نمیشن که بخواد روابط اجتماعی اش خوب باشه، یجورایی مثل قلدرا میمونه.
یجورایی فک کنم اونقدر شبیه شخصیت مورد علاقه ات است که واقعیت ها رو درنظر نگرفتی
میدونی حقم داری ولی مثلآ اینجوری نه که طرفو بکشه 😅ولی بازم الان که نگاه میکنم میبینم حق داری یه زره پیازداغشو زیاد کردم 😅ولی واسه ادامه داستان همینجوری هست آخه کلآ داستانی داره که لازمه همینجوری باشه ولی ممنون که گفتی از این به بعد رعایت میکنم😁❤❤
ممنون ک به نظرم اهمیت میدی😁🌸
❤❤
طنزش عالی بود
شخصیت ها جالب بودن