لایك و کامنت فراموش نشه🍩🌸
یه عده اومدن سمتمون که چرا دارین میرین و از این حرفا اما ادرین راضیشون کرد.از عمارت خارج شدیم.هوففف هیچی هم نتونستم بخورم دارم از گشنگی میمیرم.توی ماشین نشستیم.
روشنش کرد و به راه افتاد.
مرینت:شام نخورده منو می بری خونه؟:/
با ابروهای بالا رفته نگام کرد.با تعجب گفت:چه پررویی! _آینهههه(جرررررر😹)_باشه شکمو.خیالم راحت شداز این که گشنه نمیرم خونه.چشمام رو بستم و سرم رو به صندلی تکیه دادم.
عوضی چجوری هم بو*سیدتم!..یه لحظه از این که یادم اومد استادمه و منو ....... اخم کردم.
– با یه من عسلم نمیشه خوردت! اخم هات رو وا کن.
با همون حالت بهش نگاه کردم.
– من اخم کردم، به شما چه؟
_باشه پس،تو گشنته،به من چه!😌✌
سریع اخم هام رو وا کردم:باشه باشه فقط منو گشنه نفرست خونهههه😭 _باشه بابا😂
کوتاه بهم نگاه کرد.
سرمو به سمت شیشه چرخوندم و دستمو زیر چونم زدم.
سعی کردم لبخند نزنم اما نتونستم.
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
43 لایک
الان میرم دوباره یه سری از حرف هارو حذف میکنم تا ببینم چی میشه😐💔
گایز یه دور پریروز گذاشتم ر.د شد😐🖤
دیشب هم دوباره گذاشتم الان دیدم ر.د شده😑🖤
پارت بعد بررسیت فرزندانم!😐🌸
اگه کسی دید منتشر کنه ممنون😐🌸
سلوم اجو خوبی😀💖
عه وا من داستانتو تازه دیدم😁
همشو خوندم خیلی عالی بود☺💞
صبر کن بینم، اصلا منو یادت میاد؟!😐
سلاااام نفسم مرسییی
مرسییییییی
تو خوبییییی؟
مرضیه میزنم دهنتو خورد میکنمااااااا😐🥊مگه میشه یادم نیاد😐❤
اوه اوه.. غلط خوردم😐😂
بعدیی
به خدااااا بررسیه از دیروز😑💔
عالییییی بود❤️🩹
مرسیییی
عالی
مرسییییی
عالی عالی عالی بعدی
مرسییی
فردا میزارم
عالییییییی 🌚❤
مرسییییی
عالییییییییییییییییی
۱۵ لایک شده ۴۱ کامنت و ۷۱ بازدید بعدی🥺
به داستان جدیدم سر بزن🍃💞
مرسییییییییی
فردا صبح میزارم🍓🌸
باشه💞