چطورین؟
پارت دو ) کوکی با بادیگارد های زیاد و خفن میاد جلو و رو بع مرده میکنه و خیلی اروم میگه : با این هیکلت از پس یه دختر بر نمیای ؟ هه ( پوزخند میزنه ) ..... ا/ت رو به خواهرت کردی و گفتی : میگما این همون ایدله مورد علاقت نیست ؟ خواهرت میاد پشتت قایم میشه میگه : من الان خیلی زشتم نمیتونم باهاش چشم تو چشم شم تروخداااا سریع منو فراری بده اجیییییی خواهش میکنم ایدلم نمیخام از من بدش بیاد . اا/ت : باشه باشه . به اون مرده یه چشمک بدی زدی و رفتی بدون اینکه به کوکی توجه کنی . خواهرت رو میرسونی دم در کلاس . احساس میکنی یکی داره تعقیبت میکنه

پشت سرتو نگاه کردی کسی نبود. برگشتی دیدی کوکی جلوته . ا/ت : تو همون ایدل مزاحمه نیستی ؟ کوک : به نظرت زشت نیست بهم میگی مزاحم ؟ ا/ت : چجوری تونستی بیای اینجا مگه بادیگارد نداشتی ؟ کوک : خبب . من استاد فرار کردن و سرکار گذاشتن بقیه م . ا/ت : اصلا به من چه چرا منو دنبال کردی ؟ فکر نکن چون معروفی نمیزنمتا . کوکی یه لبخند کوچیکی زد و گفت : خیلی خفنی تاحالا کسی رو مثل تو ندیدم .
ا/ت : حالا داری میبینی من اعصاب ندارم برو کنار باید برم سرکار . کوکی : دیگه سرکار نرو برای خودم کار کن . ا/ت : خیلی داری مفت گونه حرف میزنی برو اونور . کوکی : نه نه نه . مگه پول زیادی نمیخوای ؟ خب بیا برای من کار کن پول خوبی هم گیرت میاد . ا/ت : چرا احساس میکنم انگار داری از مغازه چیزی میخری ؟ برو اونور من پولی نیستم .
کوکی : لجباز نشو . بهش فکر کن . راستی فکراتو کردی اینم شمارم بهم پیام بده میام خونتون هم درباره کار حرف میزنیم و هم به خواهرت امضا میدم ؟ اوکی ؟ ا/ت : شماره رو گرفتی و چیزی نگفتی و رفتی .
یه چند روز گذشت . صاحب خونت میاد دم در . ا/ت : سلام بفرمایید داخل . صاحب خونه : میدونی چند روزه اجاره رو پرداخت نکردی ؟ من دیگه بهونه نمی پذیرم یا تا دو روز دیگه پولو جور میکنی یا تمام وسایلتو میریزم تو خیابون . عصبی در رو بستی رفتی تو اتاقت . دنبال گوشیت میگشتی تو جیبت که یه دفعه شماره کوکی رو تو جیبت پیدا میکنی . دلت میخاست براش کار کنی چون واقعا نیاز به چول داشتی هم برای اجاره خونه هم برای پول کلاس خواهرت . بهش پیام دادی . کارت چیه ؟ کوکی پیام رو باز کرد و هیچی نگفت . بعد یع یه ساعت زنگ خونتون رو شنیدی . خاهرت که میدونستی فردا میاد چون کلاس داره . درو باز کردی و اومدی بزنی که جونگ کوک رو میبینی . کوکی : سلام خخخخ ترسیدی ؟ نترس . کسی خونت هست ؟ ا/ت : آه سلام . نه منو ترس ؟ 🙄 کوکی : باشه باشه بیام تو ؟ تو : اره بفرمایید . ا/ت : این کاری که میگی چیه و حقوقش چقدره ؟

جونگ کوک : این کار هر کاری نیست . چون دیدم پر دل و جرات هستی بهت گفتم . اما کار ریسکیه اما اگه قبول کنی نمیزارم اسیبی بهت برسه . ا/ت : داری یه چیزایی میگی که باعث ترس ادم میشه سریع بگو این کار چیه ؟ کوکی : هیچکس نباید بفهمه . کوکی یه اسلحه میزاره رو میز و میگه : کاری که حقوقه بالایی داره ، کاری که ارزش و بها داره هرچقدر بهش بدی همونقدر میده و هرچقدر ازش بگیری دوبرابرش رو ازت میگیره ...
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
تا پارت اخر میخونمممم🗿☁️
چون مهربونیییی
مرسیییی
مهربان خودتی👺❤
من شما رو دنبال کردم لطفا شما هم دنبال کنید
دنبال شدییی:)
من عاشق داستانت شدممم
پایان شاد دوست داری یا غمگین ؟
شادددد
ميشه هر روز سه تا پارت بزارى ترو خدااا
عزیز دلمییی
مرسی عشقم چشم بخدا دوست دارم زیاد بزارم ولی خیلی درگیرم بخاطر تو سعی میکنم زود به زود بزارمم
مرسيييييييييييييييى لاو يو عاشقتممم
فداتتت عشقمم مرسی :)
اوففف پس شاد دوست داری
اوکی اسپویل نمیکنم تا پارت اخر بخون ببین خوشت میاد یا نه الان پارت سه رو نوشتم در حال بررسی هست دعا کن منتشر شه
وايييى مرسييي عاشقتممم معلومه خوشم مياددد
عالی بود پارت بعدی رو هم بزار