
عشق بی پایان p10

ا/ت: اره جیمین برادر منه و من میشناسمش میدونم که اینطوری قلبش بیشتر میشکنه رزی :با چشمای گرد) چرا بهم نگفتی ا/ت: چون کسی نباید بدونه که اون برادر منه رزی: من دوسش داری اونم خیلی زیاد ا/ت: حالا فعلا بیا غذاتو بخور بعدا حرف میزنیم رزی:باشه ا/ت(توی ذهنش) : از اینکه جیمین رزی رو دوست داره خوشحال بودم ولی اون برادره منه و من خیلی دو.سش دارم اگه از من دور شه چی ؟ پایان مکالمه ا/ت از اون سمتم تهیونگ سعی میکرد جیمین رو اروم کنه و بالاخره موقع شروع شو رسید (از زبان تهیونگ : رفتیم برای گریم ا/ت و دوستاشم اونجا بودن و بعله بازم اون پسره داشت میکاپش میکرد و باهم میخندیدن ا/ت هم لباسه خیلی خوشگلی پوشیده بود که از پشت بند میخورد و هم از جلو سوجون خیلی نزدیک به ا/ت بود و این اعصابمو خراب میکرد پس گفتم : نمیدونستم ایدل ها انقدر با کسی که میکاپشون میکنه گرم میگرین که هردوشون ساکت شدن وقتی گریم تموم شد رفتم پیش ا/ت و گفتم : انقدر نزدیک اون پسره نشو بیب برات بد تموم میشه ا/ت: یاااا تهیونگا سوجون داشت میکاپم میکرد همین تا خواستم حرفی بزنم مجری صدامون کرد و چشم غره ای به ا/ت رفتم و از در بیرون رفتیم
(استایل تهیونگ) از زبان تهیونگ قبل از اینکه بریم شوگا مدام داشت به ا/ت نگام میکرد یعنی میخواست چکار کنه نکنه که.... نه ممکن نیست وقتی رفتیم دخترا جلومون بودن ما عقب بودیم و گروه TXT هم اونجا بودن سلام کردیم و روی استیج رفتیم شوگا رفت در گوش ا/ت یه چیزی گفت ::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: از زبان ا/ت شوگا اومد پشتم و در گوشم پچ پچ کرد که یک دفعه کمرم سرد شد اون بند. لباسمو باز کرده بثد چرا اینکارو کرد الان ابروم میره نه نه نباید بهشون اعتماد میکردم تا خواستم چیزی بگم مجری جلوی میلیون ها نفر توی پخش زنده ازم سوالی کرد اگر تکون میخوردم لباسم می افتاد بغضم گرفته بود که نمیتونستم کاری کنم مجری : خب خانم رزی می تونیدتوضیح بدید که چطور تا اینجا رسیدید وای خدا بعدی من بودم تقریبا بغضم ترکیده بود که یکی اومد از پشت طوری که معلوم نبود بند لباسمو بست اهی که اسودگی کشیدم و پشتمو نگاه کردم انتظار داشتم تهیونگ باشه یکی از عضو های گروه TXT بود ازش زیر لبی تشکر کردم و نوبت من شد ❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️❄️ اززبان تهیونگ : تازه فهمیدم شوگا منظورش چی بود فکر کنم بقیه اعضا هم فهمیده بودن ا/ت چی چرا اون باید قربانی میشد اون قدر عصبانی شده بودم.که میخواستم همونجا شوگا رو ل.ه کنم که جیمین و نامجون گرفتم نامجون : هیونگ خواهش میکنم اروم باش بعد شو درستش میکنیم و بازومو گرفته بودن ا/ت پشتش به من بود و نمی دونستم چه احساسی داره از زبان ا/ت : اعضای بی تی اس و تهیونگ میخواستن منو خراب کنن اخه چرا تهیونگ چطور ممکنه وقتی شو تموم شد دیدم تهیونگ قرمز شده و نامجون و جیمین بازوشو گرفته بودن برام مهم نبود ماجرارو به بقیه گفتم و منظورش همون لیسا و جنی و... رفتیم توی اتاق استراحت بی اختیار.اشکام می ریخت رو کردم به اعضا که همه سراسو پایین بود با صدای خیلی بلندی گفتم: شماها نقشتون این بود خواستید. منو خراب کنید هیچ فکر نمی کردید اگر لباس منو نمی بست چه اتفاقی می افتاد شما با ابروی من بازی کردید تهیونگ : ا/ت قسم میخورم من نمیدونستم که میخوان چکار کنن خواهش میکنم تنهام نزار تهیونگ رو هول دادم خورد به دیوار و زد زیر گریه اونقدر بلند گریه میکرد که قلبم لرزید شاید واقعا کار اون نبود ولی فعلا نمیتونم ببخشمش تهیونگ: هقققق خواهش میکنم به هققق به حرفم گوش کن من نمیخواستم هققق باعث شم اینطور شه بهش اهمیت ندادم رزی : جیمین باید از خودت خجالت بکشی دیگه نمیخوام ببینمت چطور شماها اینکارو کردید جیمین بعض کرده : هقق منو تهیونگ از ماجرا خبر نداشتیم نمی دونم چرا اینکارو کردن ا/ت : فقط میتونم اینو بگم که ازتون انتظار نداشتم بعد رفتمو درو بستم بقیه دخترا هم اومدن و سعی داشتن ارومم کنن....
که یک دفعه... از زبان تهیونگ وقتی ا/ت رفت رفتم و یقه ی شوگارو گرفتم و باداد گفتم:این چه غ.ل.ط.ی بود کردی هیچ میدونی چیکار کردی.؟ شوگا : اینطوری طرفدار های اونا سقوط میکردن و ما بالا می اومدیم ولی نباید این کارو میکردم خواهش میکنم ببخشیم تهیونگ : من کسی نیستم که باید ببخشت ولی تو ادم ب.د.ی هستی هیونگ بقیه هم داشتن شوگا رو سرزنش میکردن هممون رفتیم تا از ا/ت معذرت خواهی کنیم .!.!.!.!..!.!.!..!.!.!..!.!.!.!..!.!.!.!.!..!.!.!.!. از زبان ا/ت دیدم همون پسری که کمکم کرد اونجا بود رفتم و ازش تشکر کردم : ازتون ممنونم اگر شما نبودید اتفاق بدی برای من می افتاد اون گفت : کاری نکردم راستی اسم من.یونجینه (عکس بالا) منم ا/تم دیدن اعضای بی تی اس اومدن و بهشون بی محلی کردم نامجون ا/ت شی خواهش میکنم یک لحظه بیا من: ببخشید ولی نمیتونم بیام و رفتم تهیونگ بازم زد زیر گریه و خودش توی این فکر بود که چرا انقدر خودشو سرزنش میکنه وقتی کاری نکرده برای همین دست ا/ت رو گرفتم و اونو کشوندم توی اتاق و درو قفل کردم ا/ت :چکار میکنی؟ولم کن برم خواست بره که بازوشو گرفتم و چسبوندم به دیوار : خواهش میکنم به حرفام گوش بده )«)««)«)«)«)«)«))«)«)«)«)«))«)«)« از زبان ا/ت : زیر چشمای تهیونگ کبود شده بود و قرمز بود معلوم بود خیلی گریه کرده نمیتونستم توی صورتش نگاه کنم تهیونگ: به من نگاه کن نگاه کردم و گفت ؛ شوگابهمون گفت که نقشه ای داره ولی ما نمیدونستیم میخواد چکار کنه وقتی فهمیدم که کارش رو کرده بود من واقعا معذرت میخوام و منو ب.غ.ل کرد دیگه داشتم باور میکردم که کار تهیونگ نبود پس منم دستامو دورش ح.ل.ق.ه کردم و اشکاشو پاک کردم و رفتیم بیرون اعضای بی تی اس اونجا بودم شوگا سرشو خم کرد و معذرت خواهی کرد بقیه هم همینطور .....
جیمین رفت پیش رزی و دستاشو گرفت رزی نگاهی به من کرد و من سرمو تکون دادم جیمین: خب جوابت؟ راستی اگر هم منفی بدی ولت نمیکنم ولی خب دیگه... اعضا : اوووووو رزی : خب اممم قبوله جیمین: چی ؟ رزی : قبول میکنم که یک دفعه جیمین پرید ب.غ.ل رزی و ماهم دست زدیم بعدش منم بخشیدمشون و رفتیم هتل تهیونگ :.....
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
اگه دوستم اینو بخونه سکته میزنه چون بایستش جیمینه بچه ها حلالم کنید از قبل بهش نشون دادم الان شاید قست9 رسیده باشه😂😱😨😰
عالی بود
ایگوووووو عالی بود آفرین💜💜
مرسی کیوتم🌳🌱🌱🌳🌳💜
منیرماندارممینویسمبانامدوستدارم-!
معرفیشونوشتمولیشخصیشده-!💔
مطمئنمیرمانعالیمیشهولیچفایدهکهشخصیهکسیاهمیتنمیده..💔
میشهلطفااینآرزوموبراوردهکنی؟
ازوقتیتوتستچیاومدمارزوداشتمرمانامپربازدیدباشنولیاینیهرویابود-!🥺
اگمیخوایارزوموبراوردهکنیمیشهلطفابیایتستم؟
الان نگا میکنم مال منم شخصی شده🤕📿🤲🏻
چهار تسته اخرت لایک شد لطفا چهار تسته اخرمو لایک کن لایکاش به 40 برسه🫴🏻💕
ممنون.
عالی بود بعدیی
♥️♥️♥️
پارت ۹ چی؟!
گذاشتمش شخصی شده