ببخشید یه مدت نبودم امیدوارم خوشتون بیاد شرطپارت بعد 2 لایک 2 کامنت 10 تا بازدید از پروفایل
غیر از کسی که سال ها پیش دونه غم رو در دل بلفایر کاشته بود اون همون سرباز بود که به مادرش شلیک کرده بود که گویا آلان رئیس شده بود
مرد پشت در سکوت شکست گفت :سلام شما دختری با موهای نقره ای و چشم های آبی یخی ندیدید؟
بلفایر :....
دخترک نزدیک در اومد
که پدرش با فریاد شروع به سرزنش کردنش کرد
دخترک :اوه پدر شماید متاسفم که بدون اجازه بیرون اومدم ایشون من رو نجات دادن نمی دونم بدون کمکشون چه اتفاقی برام می افتاد. درسته دختر می خواست کمی از ابرو رفتش رو برگردونه
مرد دست دخترک که آلان صورتش از خجالت قرمز شده بود گرفت و رو به بلفایر گفت : تو کمک بزرگی به من کردی هر زمان که خواستی می تونی روی کمکم حساب کنی
بلفایر :ممنون
مرد دست دخترش گرفت و سوار ماشین سیاهش شد و از سفینه خونه نما دور شد
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (0)