
سلام اینم داستانی که گفتم در مورد جیمین اسمشم هست منو افسر پارک امید وارم لذت ببرید😅💜
اسمت ات هست با برادرت کای زندگی میکنی یه دختر قد کوتاه اما جسور با موهای نسبتا بلند هستی... دلت میخواد اولین بادیگار 18 ساله زن بشی(چیز دیگه به ذهنم نرسید😂) برادرت پلیس مخفیه و یاهن صمیمی هستین و وضع مالیتون خوبه،،، بریم برای داستان
•••"ات"••• خب دختر اماده باش🥳لباس... چک...ارایش...چک....خب بریممم✌️ بعد رسیدن به محل استخدام... ات: سلام... من اومدم ثبت نام کنم ،،،: خب میتونین برین اونجا پیش افسر پارک ات: ممنونم(احترام گذاشت) ات: سلام افسر پارک من اومدم برای ثبت نام افسر: حح یه دختر اومده پیش من ثبت نام... نمیتونی اینجا دووم بیاری ات: با تمام احتراماتی که قاعلم اما... افسر: خب پس برو ات:.... نچ افسر: چی😠 ات: گفتم نچ... من نمیرم و اینجا ثبت نام میکنم افسر: خب همینجوری بزارم ی جوجه ثبت نام کنه ات: خب پس یه دست مبارزه👐اگه من بردم ثبت نام میشم اگه باختمم میرم افسر: باشه فردا همینجا ات: ممنونم... اماده باخت باشیدد افسر: من از تو ببازم... عمرا
از دید ات... خب خب دختر اماده باش بریمم باشگاه... اوووف داداش نمیزاره تو خونه تمرین میکنم😩 بعد ۵ ساعت ات همینجور عرق میریزه.... اوووف خسته شدم شکمم درد میکنه برم یه چیزی بخورم.... سلام داداش کای: سلام ات😐چقدر عرق کردی ات: واسه عضویت تو اون پاسگاهه که گفتم کای: خب ات: باید با افسر پارک مبارزه کنم اگه بردم عضو میشم... کای: دیوونه شدی دختر😠پودرت میکنه...(و میره یه مشت به ات بزنه تا بترسه[رفتارای داداشا😑]) که ات دستشو میگیره و میندازتش رو زمین ات: من امادم😐بفهم(نفهم😐😂) کای: آییییی😩کمرم... باشه برو بعدش پورد شدی به من چ😑
ات: خب باشه به ت چ😐اه من میرم بخوابم.... کای: الان😐ساعت8عه ات: فردا ساعت9مبارزه دارم🤭✌️ کای: باووشه🤷♂️ : فردا صبح... از دید ات.... دینگ دینگ اوووف... ساعت چنده🥱ععع😩ساعت هفته... بدو بدو😐🏃🏻♀️ بعد کارای روزانه(نمینویسم چیه) ات: ساعت 7:30میتونم یکم تمرین کنم😐✌️...ساعت 8:30... خب ات بزن بریم... یوهوووووو😐 (اسکیت سواری...[عجب هنرمندی😐👏]){چقدر پرانتز😐}
بعد رسیدن به پاسگاه افسر: حح اومدی ات: اره و 5دقیقه هم زود اومدم پس میشه الان مبارزه کنیم😐 افسر: حح باشه اماده پودر شدن شو ات: بیا توی رینگ افسر: حح خوشم اومد... اون طرفه اما تا اونجا مسابقه ات: خب باشه افسر: 3.2.1 حالا ات: همین الانش باختی🥳🏃🏻♀️... من بردمممم😀 افسر:(تو دلش) لعنتی😐😑 ات پرید تو رینگ... ات: بیا...👊 افسر: 👊 اونی که اعلام میکنه😐😂(نمد اسمشو) فایت....
خب این پارت تمام شد امید وارم خوشتون بیادکامنت و لایک فراموش نشه و اینکه من نمیدونم تستچیم چیشده هر دفعه باید با یه حساب بیام نمیدونم چرا اما اگه تو تست ها یه علامت💜😈رو دیدین کناره اسم بدونین تست منه😅ببخشید بابت این اتفاق🥺🎀
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
🍭🌈
😸😹
اسم دختره دقیقا چیه : اَت یا اِت😐
هر کدوم دوس داشتی
ا: اسم
ت: تو
اسم خودتو بزار🧸😊
عالی بود ببخشید اگه دیر امد بخونمش اخه سرم خیلی شلوغه . عالی بود زود به زود بزار تا مثل افسره نشی این یه تحدید جدیست
😂❤
خدایی جیمین کیوت چرا باید افسر باشع😐تو رو خدا یکی توضیح بده ما جیمین افسر دوس داریم یا کیوت😐نویسنده گل دستت درد نکنه ها اما خدایی نمی تونم هر کاری می کنم قبول کنم😐
😂هنوزم کیوته باید پارا ۵و۶ و بخونی
عالی بود✌✌
مرسییی🥺💦
عالییی 😂کلا من عاشق این جور داستانام😂💝
مرسیی😂💋
چقدر زود دختر خاله پیشین پس منم میگم ممنون اجی جان😐💔
🤣❤
من که خیلی از کلماتتو نفهمیدم😭😭😂
چلا🥺
دوستان به دلیل مشکلاتی این علامت(💜😈) نمیاد و تست عدم تائید میخوره
عععععععاااااااااللللللللیییییییییییی
ادامه موخوام😪😢
مرسییی🥺❤