10 اسلاید صحیح/غلط توسط: ARMY❤BTS❤ انتشار: 2 سال پیش 253 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام سلام هانی های عزیز چطورین خوبین خب خب بریم سراغ پارت جدید راستی توی نتیجه چالش هم داریم😋😋
شروع داستان: از اتاق اومدم بیرون رفتم نشستم توی حال هندیزفریمو انداختم توی گوشم اهنگ "فیک لاو" رو پلی کردم شروع کردم به گوش دادن بعد اهنگ تموم شد هندیزفریرو از گوشم بیرون اوردم گذاشتم روی میز که یهو......
که یهو...... در زده شد رفتم درو باز کردم جونگکوک بود، جونگکوک: عااا میا ما ....ابمون... قطع شده میشه لطفا این پارچ رو پر کنی و برام ...بیاریش، تو: اره حتما بدین به من ببرم پر کنم بعد جونگ کوک پارچ اب روداد رفتم از توی اشپزخونه پارچ رو پر کردم رفتم دادم بعد خدا حافظی کردیم رفت منم درد بستم (نه پس انتظار چیو داشتین که جونگ کوک بگه دوست دارم والاااا) با خودم فکر کردم گفتم خب میتونست بره اب بخره یا به نگهبان بگه که اب قطع شده بعد بیخیال شدم رفتم نشستم روی مبل که بابام گفت: کی بود دخترم تو: جونگ کوک بود بابا داداشم: ایششششش همونی که تو توی گروه دوسش داری
تو:اره همونه نه پس میخواستی تورو دوست داشته باشم والااااا بعد پاشدم رفتم توی اتاق کلی ذوق کردم داشتم میمردم از ذوق اخه موقع دادن پارچ اب دستم خورد به دستش
بعد رفتم روی تخت به فردا فکر کردم که یهو یادم افتاد ارمی بمب ندارم به یه عجلی از اتاق اومد بیرون که نگم بعد رفتم توی گوش بابام گفتم باب من که برا فردا ارمی بمب ندارم پس چیکار کنیم بابا: خب پس زود برو حاظر شو بریم بخریم( هییییی میگما میا که رفت توی گوش باباش گفتم ما بودیم بلد میگفتیم لو هم میرفتیم هیچ مامانمون نمیزاشت هیچ بابامون میگفت اینجا گرونه میگفتی سئول می خریدیم والاا🤣🤣🤣) بعد اماده شدم رفتیم بیرون ارمی بمب و البوم بی تی اس خریدیم برگشتیم توی هتل سرمو پایین کرده بودم داشتم به البوم نگاه میکردم که احساس کردم خورم به یه نفر البوم افتاد خودشتم جوری افتاد که عکس جونگ کوک دیده میشد سرمو بالا بردم دیم یاخدااااا یا حضرت بی تی اس
بعد ارمی بمب و البوم رو خریدیم برگشتیم هتل داشتم عکس جونگ کوک رو نگاه میکردم که یهو خوردم به یه نفر ( بچه ها از من گفتن اب قند همراه خود داشته باشین بعد وقتی غش کردین مامان باباتون نیاد سراغ من ،از من که گفتم😂😂) سرمو بالا بردم دیدم جونگ کوکه از زبان کوکی: تصمیم گرفتم برم به نگهبانی بگم که چرا اب نیومد داشتم میرفتم که یهو خوردم به یه نفر سرمو بالا بردم دیدم میا هست از دستش یه چیزی افتاد نگاه کردم دیدم عکس منه نمیدون ولی وقتی دیدم عکس منه کلی ذوق کردم بعد میا گفت:ببخشید جونگ کوک شی واقعا ببخشید بعد عکسو برداشتم و ازکنار جونگ کوک میخواستم رد بشم که یهو دستمو گرفت
نمیدونم چرا ولی دستمو گرفتم جونگ کوک: نمیدونم چیکار میکردم که یهو دست میا رو گرفتم و گفتم باید حرف بزنیم اونم قبول کرد بیچاره بابای پیا همونطوری داشت گیج به ما نگاه میکرد که با صدای میا به خودش اومد
میا:بابا میشه اینارو ببری بزاری اتاقم لطفا بابا: باشه دخترم تو با اقای جونگ کوک برو جونگ کوک :ممنون اقای پارک بعد دست میا رو ول کردم باهم رفتیم حیاط پشت بعد میا رو تکیه دادم به دیوار نزدیکش شدم طوری که نفساش میخورد به صورتم و گفتم چرا عکس من دستت بود(با یه لحن خیلی مهربونی) بعد گفت :چون فرداا کنسرت دارین ..... به به خاطر همون جونگ کوک شی بعد گفتم: میشه انقدر رسمی حرف نزنی کوک صدام کن باشه میا میا: باشه کوک الان
..... میشه لطفا ول کنی کوک: عه چرا میخوای از دستم فرار کنی ها میشه لطفا گوشیتو بدی میا: برای چی کوک:تو بده دیگه لطفاااا🥺🥺 میا:😂😂😂 باشه چشماتو اونطوری نکن الان دادم بعد رمز گوشیمو که تاریخ تولد کوک بود باز کردم دادم کوک: خودمو چی سیو کنم اوپا جون خوبه یا بانی میا: عااا منظورت چیه کجا میخوای سیو کنی کوک: توی واتساپ به نظرم بانی خوبه اره؟
میا:اره بانی خوبع اما دردسر نمیشه برات کوکی: نه نگران نباش درد سر نمیشه
میا : بعد شماررو سیو کرد ازم دور شد گوشی مو داد بعد رفتیم هتل بعد هر کس رفت منزل خودش بعد من درو زدم مامانم درو باز کرد بعد (چقدر بعد گفتم😑😑) فوری رفتم توی اتاقم کلی ذوق کردم و گریه کردم اخه دلم گرفته بود
شب: نامجون ما رو مهمون کرده بود برای شام
یه دامن سیاه خیلی خیلی کوتاه پوشیدم بایه نیم تنه زرد که استین هم نداشت
"پایان"خب دیگه امیدوارم خوشتون بیاد باییییییی لایک یادتون نره ها
دوستون دارم😘😘😘
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
4 لایک
30
29
28
27
26
25
24
22
21
20