9 اسلاید صحیح/غلط توسط: مانیا انتشار: 4 سال پیش 536 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام خیلی شرمنده دیر شد آخه اون گوشیم بر باد فنا رفت 😐😐 و اون اکانتم با این گوشی بالا نیومد 😑😑 ولی دیگه چاره ای نیست 😐😂 دیگه سر تون رو درد نیارم بریم پایین
پارت چهارم 👈
آنا = جیمین من می رم تو حیاط تا یکم حالت بهتر بشه جیمین = باشه برو
نیم ساعت بعد 👈
جیمین = پس چرا آنا نیومد 😐 بهتره برم پیشش آنا = نشسته بودم به درخت تکیه داده بودم به پرنده ها نگاه می کردم داشت به پچش غذا می داد 😐 جیمین = آنا کجایی چرا نیومدی آنا = این جام غرق تماشا پرنده ها بودم جیمین = رفتم کنار آنا نشستم آنا = خیلی جالبه حتی یه پرنده هم فکر بچه هاشه اون وقت مامان بابای من 😒 جیمین = مگه غیر از ازدواج با اون پسره چیکار کردن باهات 😐 آنا = بگو چیکار نکردن 😑 تا جایی که یادمه تا پنج ساله گی کلا پیش یه پرستار بودم دست یه پرستار بزرگ شدم تا اون دوسال تا هفت سالگی هم کم و پیش پرستار بودم تا موقع مدرسه که کم کم قوانین برام سخت تر شد حق نداشتم با هیچ کس دوست بشم یا حرف بزنم هیچ وقت اجازه رفتن به اردو یا کلاسای تفریحی مدرسه نداشتم فقط کلاسای درسی بعد هم خونه هیچ وقت حق نداشتم خودم یه لباس با سلیقه خودم بپوشم خودشون دو نفر هم که همیشه تو این مهمونی تو اون مهمونی حتی نمی تونستم یه خواننده مورد علاقه داشته باشم وقتی دوازده سالن شد یه گوشی برام خریدن اما با کلی محدودیت یه برنامه رو گوشیم وصل کرده بود که هر کاری با گوشی می کردم برای اونم ارسال میشد یه بار رفته بودم چند تا فیلم خنده دار دانلود کرده بودم بخواطرش یک هفته تنبیه شدم حتی اجازه نصب اینستاگرام هم نداشتم توی طول یک ماه فقط اجازه داشتم یه بار تلویزیون ببینم پونزده سالم بیشتر نبود دیگه خسته شده بودم توی روشون وایسادم بعد از اون روز مجبور به ترک تحصیلم کردن اومد توی اتاقم هرچی کتاب دفتر بود ریخت توی سطل آشغال یکی از شاگرد های ممتاز مدرسه بودم باید به دستور اونا همیشه نمره برتر کلاس رو میگرفتم مگر نه تنبیه یه بار نمره دوم گرفتم اون شب بدترین کتک عمرم رو خوردم اما از اون روز دیگه مدرسه نرفتم زندگیم شده از نه صبح تا شیش بعد از ظهر رقصیدن
جیمین =
جیمین = رفتم جلو آنا گرفتم تو بغلم آخه چطوری تونسته این همه درد رو تحمل کنه .. عزیز دلم دیگه هیچ کس نمیتونه ازیتت کنه من کنار تم باشه آنا = قول میدی همیشه کنارم باشی جیمین = قول میدم آنا = ازت ممنونم جیمین تو دلش = چه کنم آنا یه کم از این حرفا بیاد بیرون .. آهان .. آنا نظرت چیه ابرا نگاه کنیم ازشون شکل درست کنیم آنا = باشه بعد باهم رو اسمون منم به کل بهر ابرا شده بودم داشتم همین جوری شکل تعریف میکردم برگشتم به جیمین نگاه کردم دیدم اصلا گوش نمیده فقط منو داره نگاه می کنه 😐.. جیمین سه ساعت دارم برای کی تعریف می کنم ... آهای حواست کجاست به خودت بیا 😐 جیمین = قرق تماشا آنا بودم با صدا کردنش به خودم اومدم ولی بازم نگاهش کردم آنا = چرا جواب نمیدی 😐 بعد یهو جیمین همین طوری داشت میومد جلوتر 😓
چیهوپ = یه لیوان قهوه دستم بود دم پنجره بودم همون طوری ایستاده لم دادم به بغل پنجره جیمین آنا دیدم که قهوه پرید تو گلوم کوکی = چیهوپ داشت خفه میشد زدم پشتش .. یهو چی شدی .. اشاره کرد به بیرون از پنجره با دیدن جیمین و آنا شیر موز پرید تو گلوم داشتم خفه میشدم که جیهوپ زد پشتم 😐😂
آنا = جیمین همین طوری داشت میومد جلوتر که کلا افتادم رو چمنا بعدش منو بوسید جیمین = یهو آنا بوسیدم یهویی شد دست خودم هم نبود 😐😂
آنا = خودمو جدا کردم از زمین بلند شدم ... جیمین چیکار می کنی کسی می خوان ببوسن اول یه اطلاعی میدن 😐 جیمین = خیلی ببخشید یهویی شد خودم هم نفهمیدم دارم چیکار می کنم 😐 .. کجا بودیم آنا = داشتم شکل ابر توضیح میدادم مثلا😐 جیمین = خب پس من الان ادامه میدم آنا = باشه بعد جیمین همون طوری دراز کشید رو علفا .. چرا دراز کشیدی رو زمین جیمین = آخه این طوری کیف نگاه کردن ابرا بیشتره 😂 آنا = پس اگه اینطوریه منم میام پیشت .. خب بگو جیمین = اممم... اون ابره شبیه یه خرسه آنا = کدوم جیمین نشونم داد واقعا شبیه خرس بود 😂برگشتم طرف جیمین ... جیمین میشه ازت یه سوال بپرسم جیمین = بپرس آنا = تو فرشته ای جیمین = ها😐 آنا = منظورم اینه که یه فرشته ای جیمین= آخه من کجام فرشتس 😐😂( جیمین جانم شما که مقاومت از فرشته برامون بالا تره 😉😍😅) آنا = خب اگه نمیدونی بدون برای من یه فرشته ای جیمین = برگشتم طرف آنا دست مو گذاشتم رو صورتش ... تو هم اگه نمیدونی بدون تو مقامت از فرشته برام بالا تره آنا = واقعا جیمین = اوهوم آنا = جیمین اونجا نگاه کن اون ابره شبیه یه نصفه قلبه .. بعد با یه دستم شکل قلب رو در آورد گرفتم جلوی ابره که جیمین یه دستش رو شکل قلب در آورد چسبوند کنار دستم جیمین = و منم کاملش می کنم آنا = رفتم جلو تر خودمو تو بغل جیمین جا دادم جیمین = آنا دلم می خواد طرفدار خودم بشی 😂 آنا = باشه سعی می کنم اما بدون دوالیپا جاش برای من جداس 😌 جیمین = یعنی انقدر دوسش داری آنا = آره
بعد به حرف زدن ادامه دادیم
تهیونگ = آنا آنا = بله.. از زمین بلند شدم تهیونگ = گوشیت داره زنگ می خوره آنا = ممنون که آوردی تهیونگ = خواهش آنا = تهیونگ رفت نگاه کردم شماره ناشناس بود جیمین = مامانته آنا = نه ناشناسه .. جواب دادم
آنا = بله (نکته بگم جاستین تشریف دارن 😐😂 ) جاستین = سلام آنا= شما جاستین = فکر می کردم شمارم رو داری آنا = از نوع صداش فهمیدم جاستینه ... برای چی زنگ زنی جاستین = پس فهمیدی کی ام و فکر می کنی برای چی باید بهت زنگ بزنم فعلا رسیدم کره الان هم هرجا هستی باید برگردی آنا = جاستین من با تو هیچ جا نمیام بعد یهو گوشی جیمین از دستم کشید جاستین = چی فکر کردی باید بیای 😏 جیمین = آنا با تو هیچ جا نمیاد فهمیدی جاستین = شما کی باشی جیمین = به تو هیچ ربطی نداره من کی ام فقط اینو بدون آنا دیگه باید تو خواب ببینی فهمیدی یه بار دیگه هم بخوای بهش زنگ بزنی ناراحتش کنی با من طرفی .. بعد فرصت حرف زدن بهش ندادم تلفن رو قطع کردم جیمین = خب یک درصد از صد درصد از عصبانیتم از این پسره تموم شد 😂 آنا = فقط یه درصد جیمین = آره نود نه درصد مونده 😂 .. بهتره دیگه برگردیم داخل هوا داره سرد میشه آنا = باشه بریم جیمین = آنا من باید برم جایی زود بر میگردم تو برو آنا = باشه
یک ساعت بعد 👈
آنا = تو اتاق رو تخت نشسته بودم که صدای در اومد .. بفرمایین جیمین تویی جیمین = آره خود خودمم 😂 .. وقت داری آنا = جیمین آخه من چیکار دارم بکنم که بخوام وقت داشته باشم 😐😂 جیمین = راست میگی 😂 بعد رفتم کنار آنا نشستم .. آنا بازش کن آنا = این چیه 😐 جیمین = باز کن میفهمی آنا = درش رو باز کردم دیدم توش یه موبایله 😐 جیمین = دوسش داری آنا = جیمین واقعا نیازی به این نبود جیمین = به نظر من بود آنا = آخه چطوری لطفت رو جبران کنم جیمین = دوتا کار کوچیک میتونی انجام بدی آنا = چی جیمین = اولی یه بوس آنا = بعد جیمین لپش رو آورد جلو من بوسیدم .. خب دومی چیه جیمین = گوشیت رو بده به من آنا = باشه جیمین = رمزش چنده آنا = رمز نداره جیمین = باشه پس من دیگه میرم آنا = موندم گوشی من به چه دردش میخورد 😐
جیمین = درد بستم اومدم بیرون خوب حالا نشونت میدم آقا جاستین 😏 (جیمین جانم دلم را به دل شوره انداختی 😓)
آنا =گوشی روشن کردم یه پیام اومده بود بازش کردم دیدم جیمینه (جیمین: می خواستم اولین کسی که بهت پیام میده خودم باشم😂) آنا
= برای خودم همین طوری چرخیدم دیدم جیمین هرچی اهنگ از دوالیپا بوده برام دانلود کرده 😂 دلم می خواست همه چی رو درباره جیمین بدونم رفتم توی گوگل بیوگرافی جیمین رو زدم همینطوری داشتم می خوندم که با خوندن یه چیزی شاخ در آوردم 😐 جیمین این اصلا بهم نمی خوره( فعلا بهتون نمی گم چی خونده😂) مخم نمی کشه گوشی گذاشتم کنار هی فکرم مشغول شد دلم نمی خواست باور کنم نمی تونستم اصلا این چیزا باور کنم بلند شدم رفتم بیرون از اتاق جین رو دیدم رفتم پیشش داشت آشپزی می کرد صندلی کنار زدم نشستم ... جین چی درست می کنی جین= خودم هم نمیدونم فعلا با نگاه کردن به مواد غذایی دارم فکر می کنم😂آنا =😂 جین = تا حالا غذای کره ای خوردی آنا= غیر از ظهر نه جین= چیزی هم میشناسی آنا= الا بلا فقط یه کیمچی😂 جین = پس کیمچی درست می کنم تا امتحان کنی آنا= ممنون جیمین= سلام سر آشپز جین جین= سلام جیمین= فکر کنم داری کیمچی درست می کنی کمکت کنم = آره فقط تو همون نیست وسط برنامه زنگ زد به مامانش دستور تهیه کیمچی گرفت جیمین = دقیقا خودشم 😂 آنا... آنا.... آنا 😐 ( آنا در فکر می باشد لطفا بعدا مزاحم شوید😂دینگ دینگ دینگ😂) آنا= بله چیزی شده جیمین= نه نشده اما معلومه کجایی خودت اینجایی اما فکرت نه آنا = چیز خواستی نشده
جیمین = کلا تا آخرای شب آنا یه طوری بود حس می کردم داره بهم بی محلی می کنه
میرویم راه رو که یه پله مارپیچ می خوره که اتاق چند نفر از اعضا میشه طبقه بالا👈
جیمین = آنا صبر کن آنا = بله جیمین = چیزی شده یا کاری کردن ناراحت شدی آنا = چیزی نیست فقط یکم بی حوصلم .... بعد رفتم یه ساعتی گذشت طاقت نیاوردم رفتم از زبون خود جیمین همه چی بشنوم در زدن گفت بیا تو جیمین = چیزی شده آنا = خب آره جیمین = بگو میشنوم آنا = خب ........
خب اینم از پارت چهار تا پارت پنج بای کامنت یادتون نره 😘
چالش : تفاوت سنی تون رو با جیمین بگین 😉
9 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
14 لایک
این از پارت چهار به بعده بقیش کو؟
اگه تو حساب کاربری دیگته اسمشو بگو لطفااا
خو من وقتی بقیشو نخودم چیشو بفهممممم ازت خواهش میکنم اگه میتونی اینجا بزار لطفاااا🥺💔💜
یه چیزی شده گفتم بگم پارت بعد اومده اما دیده نمیشه بزنید رو پروفایلش میبینینش
فقط جایی که شیرموز پرید تو گلو کوک و قهوه تو گلو هوپی 🤣🤣🤣🤣🤣
پارت بعدی کو پس😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
یک ماهه منتظریم پس کوووووو
چرا اینقدر کم مینویسی 😭 😭 😭 😭 😭 😭 😭
عالی بود 😃 ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️
پارت بعدی 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍
شرمنده همینم برام زیاده مشغله زندگی زیاد دارم 😂👍
اتفاقا همه چیزشم خوبه عالی مینویسه من که چند وقته منتظر پارت بعدی ام اما نمویاد🥺😭😭😭😭😭
عالی بود پارت بعد رو زود بزار
💖
منم عاشق دوالیپام😅ممنون تستت عالی بود❤️
خوشبختم😂💖
عالی💜
چالش : 12
عالی بود بی صبرانه منتظر پارت بعدی هستم 🤩🥰
چالش : فک کنم یه ۱۰ سالی میشه💜
اوکی😂💖
عالی بود🤩🤩
بی صبرانه در انتظار پارت بعد هستم🥰🤩
جواب چالش: ۱۰ سال با جیمینی فاصله دارم😅😂
من سه سال 😂👋