ناظر لطفا شخصی نکن کلی زحمت کشیدم براش اگه منتشر کنی بهترین ناظر دنیایی
از زبان ا/ت
بالاخره بعد از هزار تا سختی به رویام رسیدم.امشب بهترین شب زندگیمه.نمیتونم بیشتر از این واسه ی دیدنش صبر کنم.|فلش بک|شب بود.بارون خیلی شدیدی میبارید.ا/ت تازه به سئول اومده بود.اون از یه خانواده ی فقیر بود.اون از دست خانوادش فرار کرده بود.توی خیابونای تاریک قدم میزد.اون هیچکسو نداشت که یهو صدای چند نفر و از روبروش شنید.سرش و بالا آورد.
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
5 لایک
سلام :)
ب رمانم سر بزنید و لایکش کنید و نظراتتونو بگید :) تشکرررررر
راستی فالوم کنید بک میدم :))))🖤🤝🏻
عالی بود آجی سویت میکنم
مرسی
چون پارت اول داستانته شرایط نزار
باشه اگه زیاد طرفدار نداشت شرط نمیزارم
عالیییی بود
مرسی
سیو کن تستمو لطفا